ماه محرم است و ماه عزاداری برای امام حسین سرور شهیدان. از هر گوشهای صدای ذکر مصائب امام حسین شنیده میشود و از هر طرف مردم به سوی محافلی که به این مناسبت برگزار شده روانند.
«باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
سرهای عرشیان همه بر زانوی غم است»
به امید ثواب و رستگاری در آخرت و بر آورده شدن حاجات اشک میریزیم و در راه سر سپردگی به آستان مقدس حسین و یارانش اطعام میکنیم.
مردم ما به طور عجیبی با امام حسین و با یاد او عجین هستند. به هنگام تولد نوزادانشان دهان آنان را با تربت امام حسین باز میکنند و به هنگام آب خوردن سلام بر حسین میگویند و در طول سال و خصوصاً در ایام عاشورا برای حسین عزاداری میکنند و زیباترین مرثیهها را میسرایند. و با ماه و زمین و عرش و سماوات در عظمت این مصیبت گفتوگو میکنند. از زیبایی و لطافت و غم نهفته در مرثیه سراییها غمی جانکاه انسان را فرا میگیرد.
«امشبی را شه دین در حرمش مهمان است/ صبح فردا بدنش زیر سم اسبان است/ مکن ای صبح طلوع»
دلیل فاصله گرفتن اخلاق و زندگی ما از منش امام حسین
اما در عین حال این سوال مطرح است که اگر این گونه اعمال باعث رستگاری میشود چرا هنوز اندر خم یک کوچه ایم؟ و چرا روز به روز نوع زندگی ما و اخلاقیات ما از امام حسین فاصله میگیرد. چرا اخلاق در جامعه ما جایگاه خود را از دست داده است و چرا فردگرا شدهایم و آگاهی ما نسبت به هم بستگیها و مسئولیت اجتماعی آسیب دیده است؟
مبادا نوع زندگیمان یزیدوار باشد و برای امام حسین عزاداری کنیم؟
بررسی این سوالات از دیدگاههای مختلفی امکان پذیر است. در این جا به یک رویکرد اشاره میشود.
علت این در جا زدن ها در آن است که با سرگذشت و شخصیت امام حسین و وقایع عاشورا ارتباط واقعی و همه جانبه برقرار نمیکنیم. اجازه نمیدهیم آنها با ما سخن گویند بلکه با برداشت از قبل تعیین شده و بسیار محدودی به وقایع نگاه میکنیم. با امام حسین و سرگذشت زندگی آن امام گفتوگو نمیکنیم.
با عینک خاصی به وقایع مینگریم و با گشودگی ذهن در پی درک و یادگیری از آنها نیستیم. سوالات و حاجات روزگار خود را بر آنها عرضه نمیکنیم و گوش خود را برای شنیدن جواب و الهام گرفتن از آنها بستهایم و توجهی به اخلاق و منش امام حسین نداریم. این ایام را به تکرار برنامههایی که عادت کردهایم سپری میکنیم و در پی کسب معانی جدید نیستیم.
در رویکرد گفتوگو محور به عاشورا این موارد به چشم میآید:
زندگی و آثار و زمان امام حسین و یاران او دقیقاً مورد مطالعه قرار میگیرد و به وقایع روز عاشورا کفایت نمیشود.
قصد و نیت خود از عزاداری را به آگاهی آورده و بررسی میشود که چه ارتباطی با حرکت امام حسین میتواند داشته باشد. به این معنا که چارچوبهای ذهنی خود و روزگار خود و محیط و بالاخره عینکی را که به چشم دارد شناخته شود.
گفتوگوی واقعی با امام و زمان امام فردی نیست. با هماندیشی صورت میگیرد. و در تلاش برای بدست آوردن نگاه جدید به وقایع و کنجکاوی برای یادگیری راه جدید است.
در این گفتوگو توجه و رعایت مهارتها و لوازم و شرایط گفتوگو راه گشاست. معمولا مجالس عزاداری جمعی است اما افراد این جماعت، همفکری و تبادل نظر در مورد امام حسین نمیکنند.
در روند این رویکرد با امام حسین و اصحاب او و نوع زندگی او گفتوگو میکنیم و امیدوار به رسیدن به راه جدیدی در حق طلبی و هدایت هستیم.