کانون گفت‌وگو برای گسترش و ترویج دیالوگ فعالیت می‌کند.

گوش شنوای معلمی

متنی که در ادامه می‌خوانید، نوشته ایمان دهدشتی نسب، راهنمای گفت‌وگو و دبیر فیزیک در استان خوزستان است که در شماره آبان ماه ۱۳۹۶ مجله رشد معلم منتشر شده است.

 

یادم می‌آید در یکی از کلاس‌های درسم که بسیار شلوغ بود، دانش‌آموزی به بهانه‌های مختلف با دانش‌آموزان دیگر درگیر می‌شد و هربار سر و صدای او من را وادار می‌کرد که بلند بگویم ساکت! ولی اثر نداشت، از راه پند و اندرز هم که وارد می‌شدم آن دانش‌آموز راه خود را جوری دیگر ادامه می‌داد. سعی کردم از طریق دوستان نزدیکش او را بهتر بشناسم.

او را در ردیف اول کلاس نشاندم تا بتوانم بیشتر روی حرکاتش تمرکز کنم، اما می‌دیدم و می‌شنیدم که هر بار با دانش‌آموزان دیگر درگیری پیدا کرده است. یک روز صحبتی را با او درباره مدل موهایش شروع کردم و سعی کردم حرف‌هایش را بی هیچ قضاوتی فقط بشنوم. پس گوش دادم به همه دنیایش و گاهی سوالات کوچکی در ادامه حرف‌هایش می‌پرسیدم. این صحبت چندین بار ادامه پیدا کرد و من بیشتر شنوا بودم. یک روز زنگ تفریح آمد دنبالم و گفت می‌خواهد حرف بزند. پذیرفتم و او از احساسات خود سخن گفت، از ناراحتی‌های خود سخن گفت. از شرایط خانوادگی خود سخن گفت و من بی هیچ قضاوتی به سخنانش گوش فرا دادم. به نظر خودم همه آن فضای اعتماد نه در اثر سخنان و پند و اندرز من، بلکه با گوش دادن من به او به وجود آمده بود.

در واقع من سعی کردم با آن دانش‌آموز هم‌حس شوم طوری که معانی، ارزش‌ها و احساساتی را که آن دانش‌آموز از طریق کلمات ابراز می‌کرد، برایم قابل لمس باشد. قبلا همیشه آن دانش‌آموز مخاطب حرف‌های من بود ولی اکنون من مخاطب او شده بودم و او «از دل سخن گفتن» را آغاز کرده بود. لازم نبود او نقش بازی کند و همان‌طور که بود خود را معرفی کرد. با صداقت و به طور مشخص منظور خود را بیان می‌کرد؛ و این تجربه‌ای بسیار ارزشمند بود که من در فضای آموزشی کسب کردم. با گوش فرا دادن دانش‌آموزم را به یک میدان وسیع دعوت کرده بودم. میدانی که در آن خود را کشف کند و با دقت و از دل سخن بگوید. اعتماد متقابل در چنین فضایی به دست آمد و آن دانش‌آموز سخن گفت بی اینکه به او بگویم ساکت!

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.