دو بال توسعۀ مدرسهای
مروری بر جایگاه مشارکت و گفتوگو در تربیت و یادگیری
یادداشت پیش رو نوشتۀ دکتر محمدرضا سرکارآرانی، استاد دانشگاه ناگویای ژاپن است که در ماهنامۀ آموزشی رشد مدیریت مدرسه -بهمن 1403- منتشر شده است. ایشان در این یادداشت از جایگاه مشارکت و گفتوگو در تربیت و یادگیری به عنوان دو بال توسعۀ مدرسهای نام می برند.
بال گفتوگو
گفتوگو نقش خون را دارد در شریانها، قلب و پیکرۀ جامعه. از تدوین و طراحی طرح درس در یک کلاس درس تا نظام بودجهریزی برنامههای توسعه و روابط بین الملل. همۀ ما نیازمند بهرهمندی از مهارتهای لازم برای گفتوگوی علمی، تفکر منطقی، نقدپذیری، تعامل فعال ، تحمل نظر دیگران، نگرش علمی به امور و پذیرش پیامدهای طبیعی و منطقی رفتارهای خود هستیم. چرا که مهارتهای لازم برای کار گروهی مشارکت و نهراسیدن از تعامل با دیگران روشهای خلاق را ترغیب میکند، آموختهها را عمق بیشتری میبخشد، قدرت تشخیص را بالا میبرد و تصمیمها را اثر بخش میکند.
ما در حال شدن هستیم بنابراین همین کارها میتواند مسیر را بهسازی کند. در این فرایند به تدریج فهم جمعی لازم نیز حاصل میشود. به یاد داشته باشیم تغییر زمان بر است و اصلاح فرهنگ زمان بیشتری هم میطلبد؛ صبوری باید و پیگیری و تلاش مشترک خستگیناپذیر. من و شما و دیگران یک عنصریم و هر عنصر با تعامل با دیگر اجزا معنا پیدا میکند. با التزام به مهارت گفتوگوست که میتوانیم سخن را بیابیم و این میتواند در رشد فردی و اجتماعی مؤثر واقع شود.
در دنیای امروز شیوههای گفتوگو یکی از شاخصهای توسعه یافتگی است. در واقع، وجود تفاهم در آینده را باید در نگرشهای پویا احساس تعاون، همدلی و تفاهم بین المللی میان کودکان امروز جهان جست. گام اساسی در این راه شناخت عمیق تر فرهنگها، تمدنها و ایجاد مهارتهای لازم برای گفتوگو میان آنهاست.
در جامعه باید فرصتهای گفتوگو برای کودکان فراهم شود. خود ما نیز باید به ایجاد زمینههای پرورش آنها پایبند باشیم. باید محیط و شرایطی به غایت شفاف و همراه با شناخت داشته باشیم و مهارت و نگرشهای سازنده و در ارتباط با مشارکت و گفتوگو را در افراد تقویت کنیم. اما این مسائل را در جایی باید آموزش داد و از آن گذشته، فرصت تمرین مهارتهای لازم را در همه به وجود آورد. این کار در بسیاری از کشورها در دوره آموزش عمومی صورت میگیرد زیرا کلاس درس است که میتواند زبان فهم و حس مشترکی از توسعه را تولید و ترویج کند. تنها با حضور غیر و به رسمت شناختن آینه گردانی و گفتوگوست که امکان دارد بخشی از نظریههای ضمنی دانش و فلسفه ضمنی سناریوهای فرهنگی ضمنی تربیت و (رویکرد توسعه ملی ایران) در ناخودآگاه ما رونمایی شود و جلوه بنماید.
«در وضعیت فعلی جامعه گفتوگوهای سازنده و همیاری همه به فهم پذیرتر کردن مسئله های آن و عبور از شرایط موجود و رسیدن به وضعیت نسبی و آمادگی برای جراحی و درمان یاری خواهند رساند. به علاوه، ترویج گفتوگوهای بین فردی در مدرسه و خانه و حلقههای کوچک یادگیری بین دانشجویان و استادان بین نهادهای مدنی و دولتی و میان نخبگان فکری و پژوهشگران توسعه و پیشرفت بسیار مهم است. بنابراین تمرین کنیم دستور ندهیم، برچسب نزنیم، نصیحت و تهدید نکنیم، وعظ و سخنرانی نکنیم، قضاوت نکنیم و استهزا و بازرسی نکنیم، چون اینها همگی مخل تعامل و گفتوگو هستند.
چه میشود کرد؟ به صد سال پیش نگاه کنید! مدرسه نداشتیم، اما امروز کتاب، مدرسه، یک سقف و معلم داریم. پس ما راهی طولانی را طی کرده ایم. افت تحصیلی سنگین و مدرسههای چند نوبته داشتیم، اما پشت سر گذاشتیم. تعداد زیادی از دختران اگر مدرسه هم بود، نمی آمدند، ولی امروز در مدرسه هستند. همه ما در جامعهای سنتی بزرگ شدهایم. پدر و مادرها یا تحصیلات نداشتند یا تحصیلات ابتدایی داشتند. چرا راهی را که آمده ایم به دقت وارسی نمیکنیم؟ مثلا تلاش کنیم داشتههایمان را ببینیم اگر به درون برگردیم داشتههایمان را بهتر میبینیم. در جهان بیرون خبری نیست! جهان بیرون نیز عوض میشود ما باید مدلهای ذهنی مان را عوض کنیم یعنی از سخت افزار به سمت نرم افراز بشتابیم.
ویژگیهای خودبودگی و توسعه ملیمان را احصا کنیم. شنیدن را تمرین کنیم تا بتوانیم با هم گفتوگو و تعامل کنیم. گفتوگو، راهکار چه کارهایی نباید بکنیم است. هرس کردن است. ما نیازمند احصای ویژگیهای ایرانی خودمان هستیم. به علاوه، نیازمند گفتوگو با خود و دیگران برای فهم راههای بهسازی به شکل مستمر هستیم. بهسازی مستمر هم همیشه به پروژههای تازه ناظر نیست. بعضی اوقات ناظر به رفع موانع است. به عبارت دیگر کارهایی که نباید بکنیم، به نظر میرسد بهتر است. از مسائلمان رونمایی کنیم. بهتر است بار دیگر آنها را احصا، شناسایی و تعریف کنیم و مهمتر اینکه راه حلهای اختصاصی خودمان را خلق کنیم. دیگران درسهایی دارند، ولی رونویسی مسئله ما را حل نمیکند. همه ما مسئولیت مشترک داریم. خود را واگن فرض کردن که قرار است لوکوموتیوی او را بکشد و به مقصد ببرد، پیش فرض اثر بخشی نیست. همه ما تواناییهای منحصر به فردی داریم. با بهره گیری از آنها میتوانیم بهتر بیندیشیم و عمل کنیم. گفتوگو رمز رونمایی از این تواناییهاست.
مدیریت و حوصله لازم داریم. ما به گفتوگوی حرفهای نیاز داریم و نیازمند تمرین بیشتر هستیم. شدنی است. آرام آرام میرسیم. هیجانها کم خواهد شد و شیوه گفتوگوی بهتری خواهیم داشت. اندکی صبر، برنامه، تمرین مدیریت و حوصله لازم داریم.
توسعه نیازمند هنر وجودی گفتوگوست و گفتوگو مستلزم به رسمیت شناختن گوناگونیهاست.
توسعه نیازمند هنر وجودی گفتوگوست و گفتوگو مستلزم به رسمیت شناختن گوناگونیهاست. از ماتسوشیتا کونوسوکه بنیان گذار پاناسونیک پرسیدند چرا از کوه بالا میروی؟ گفت چون کوه در مقابل من ایستاده است. راه دیگری ندارم ما نیز راه دیگری نداریم جز بازاندیشی در کیفیت عدسیها (لنزها) و بالا رفتن از کوه مسئله ها یا کندن تونلی برای فهم عمیقتر در میانه آنها. دیگران اگر به جایی، یعنی حظی و سهمی از پیمودن راه برای همنشینی با قله رسیدهاند یا از دامنه بالا رفتهاند یا تونل زدهاند یعنی آنچه را از نظرها پنهان است رصد کردهاند. کیفیت عدسیها را وارسی کرده و توان اندیشه و یادگیری و طرح پرسش چرا و شنیدن پیدا کردهاند.
بال مشارکت
مشارکت به مثابه سر است و ضرورت و سرمایه اساسی توسعه است. مشارکت عبارت است از اینکه بفهمیم چرا برای هر آنچه ما باید بگیریم دو تا دو تا عضو داریم؛ دو گوش، دو چشم و دو سوراخ بینی. ولی برای هر آنچه باید بدهیم یک عضو داریم فقط یک زبان داریم. با این زبان زیاد سخن میگوییم و این فرصت شنیدن را از ما سلب میکند. اگر یاد بگیریم اندکی توان شنیدن را در خودمان زیاد کنیم یعنی مشارکت کرده ایم و مشارکت یعنی باور شنیدن سخن دیگران، لازمه نوسازی اجتماعی و توسعه همه جانبه است. زیرا مشارکت بر اثر بخشی برنامههای نوسازی اجتماعی می افزاید و از این طریق به رشد اقتصادی کمک میکند همچنین موجب افزایش
کارایی برنامه های توسعه اقتصادی و اجتماعی میشود. پس فرایند مشارکت کیفیت تصمیمها را بالا میبرد و امکان کارایی ساختارهای نامتمرکز را فراهم و دولت را تشویق میکند با توان بیشتری به سازمان دهی ساختارهای نامتمرکز بپردازد. در این شرایط برای افراد بیشتری امکان شرکت در فرایندهای تصمیمسازی و مداخله در تصمیم گیریها فراهم میشود و در نهایت احساس مسئولیت بیشتری پدیدار میشود. در ضمن تصمیمهای بهتری گرفته میشوند و قطعاً تصمیمها بهتر اجرا میشوند و نتایج اثر بخشتری به همراه میآورند.
مشارکت، مدیران را یاری میکند تغییرات قابل قبول را برنامهریزی و شرایط اجرای آنها را فراهم کنند. برای عملی کردن تغییرات، پذیرش آنها نکته حائز اهمیتی است. مشارکت شرایط پذیرش تغییرات را فراهم میکند. تغییر همیشه با مشکلات غیرقابل پیش بینی رو بهروست و کمتر اتفاق میافتد که تغییرات بدون مانع و مشکلات غیر قابل پیش بینی انجام شود. بنابراین، انجام تغییرات همواره مستلزم پذیرش خطر است. مشارکت میکوشد تا فرایند برنامهریزی و اجرای مؤثر تغییرات قابل قبول را بهبود بخشد و از خطرات احتمالی و تهدید کننده آنها بکاهد. اگر مشارکت به خوبی مورد توجه قرار گیرد، سیاستهای اتخاذ شده دولت را با شرایط اجتماعی سازگارتر میکند و بدین ترتیب فضای فرهنگی و روانی بهتری برای اجرای سیاستهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی به وجود میآید، چرا که اجرای چنین سیاستهایی در راستای اصلاحات اجتماعی یا تغییرات ساختاری وقتی در فرایند مشارکت صورت گیرد، ضمانت اجرایی بهتری پیدا میکند و کمتر با مشکلات غیر قابل پیش بینی روبه رو میشود. در نتیجه انرژی کمتری صرف و بهره وری مناسبی حاصل میشود. نهادهای غیر دولتی و تقویت جامعه مدنی از جمله راههایی هستند که تمرکز قدرت را کنترل میکنند و امکان مشارکت همگانی را در مراقبت از ساختار و کارکردهای قدرت در جامعه به وجود می آورند. زیرا تقویت جامعه مدنی ابزاری نیرومند در اجرای اصلاحات اجتماعی و حمایت از مردم سالاری محسوب میشود. گسترش سازمانهای غیر دولتی و تقویت جامعه مدنی نه تنها بر شفافیت عملکرد دولت می افزاید، یا دست کم دولت را به سمت شفافیت هدایت میکند، بلکه حق دانستن مردم را نیز محترم میشمارد و بر آن تأکید میکند. لذا در این شرایط شهروندان بیش از پیش با حقوق خود آشنا میشوند و قادرند آن را با ابزار حقوقی مناسب تضمین کنند. از خشونت بپرهیزند و با گفتوگوی مؤثر، حقوق شهروندی خود را دنبال کنند. بر کاهش انحصارات اقتصادی و …. فائق آیند و دولت را به سوی پاسخگویی شفافیت و پرهیز از اعمال راهبردها و راهکارهای غیر رقابتی سوق دهند. مشارکت در واقع، افزاینده فضای اجتماعی قابلیت را برای توسعه انسانی است؛ توسعهای که بر دامنه انتخابهای انسان در همه زمینهها میافزاید و زندگی بهتری را به او نوید میدهد.
برای گسترش رویکرد مشارکتی به موضوع های اجتماعی جامعه در درجه اول نیازمند شهروندانی با ویژگیهای لازم است. برای مشارکت باید انسانها را آموزش داد و در آنها مهارتها، نگرشها و دانشهای مورد نیاز را به وجود آورد. مشارکت مستلزم داشتن آگاهیهای لازم، مهارتهای مؤثر و نگرشهای سازنده است. دانش و مهارت تعریف مسئله تجزیه و تحلیل مسئله شناخت هدف روابط انسانی اثر بخش تصمیمگیری زندگی گروهی و روح جمعی از جمله مهمترین موضوعاتی هستند که در آموزش افراد برای مشارکت باید به آنها پرداخت.
انسان مشارکتجو انعطافپذیر است. انسانی که انعطافپذیر نیست، تصمیم خود را گرفته است و از این رو قادر نیست حتی تمهیدات لازم برای مشارکت را در خود فراهم کند.
انسان مشارکتجو انعطافپذیر است. انسانی که انعطافپذیر نیست، تصمیم خود را گرفته است و از این رو قادر نیست حتی تمهیدات لازم برای مشارکت را در خود فراهم کند. از جمله مهارتهای دیگر خوداندیشی است. با آموزش مشارکت همه چیز پایان نمیپذیرد. کسب این مهارتها به فرصتهایی برای تمرین و ممارست نیاز دارد. در جامعه باید این فرصتها را برای کودکان فراهم کنیم و خود به ایجاد زمینههای پرورش آنها پایبند باشیم. باید محیط و شرایطی به غایت شفاف و همراه با شناخت داشته باشیم و مهارت و نگرشهای سازنده در ارتباط با مشارکت را در افراد تقویت کنیم. قطعاً این مسائل را در جایی باید آموزش داد. از آن گذشته فرصت تمرین مهارتهای لازم مشارکت را هم به وجود آورد. این کار در بسیاری از کشورها در دوره آموزش عمومی صورت میگیرد.
لازم است باور کنیم به تجربه های دیگران نیازمندیم. باید بیاموزیم که از تجربه های دیگران بهرهمند شویم تمرین مشارکت را باید از آموختن از دیگران آغاز کرد. رویکرد مشارکتی ما را با همه اعضای جامعه پیوند میدهد و برای افزایش کیفیت و اثر بخش فعالیتها بسیار مؤثر است. برای بهره مندی از مزیت این روش همه ما نیازمند بهرهمندی از مهارتهای لازم برای گفتوگوی علمی تفکر منطقی نقدپذیری تعامل فعال تحمل نظر دیگران نگرش علمی به امور و پذیرش پیامدهای طبیعی و منطقی رفتارهای خود هستیم.
مهارتهای لازم برای کار گروهی، مشارکت و نهراسیدن از تعامل با دیگران، روشهای خلاق را ترغیب میکنند، آموختهها را عمق بیشتری میبخشند، قدرت تشخیص را بالا میبرند و تصمیمها را اثر بخش تر میکنند. برای بهرهگیری از مزیتهای رویکرد مشارکتی همه ما نیازمند گسترش مهارتهای لازم برای زندگی در گروه هستیم و بیش از هر چیز باید نگرش خود را با فعالیتهای مشارکتی به نحو مؤثری بازسازی کنیم .