بهار و گفتوگوی انسان با طبیعت
فاطمه صدرعاملی، عضو هیئت مدیره کانون گفتوگو
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی * که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی
در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است*حیف باشد که ز کار همه غافل باشی
فصل بهار است فصل شکوفایی و بیداری. فصل فوران انرژیها و بهروز شدن رنگها، جاذبهها و زیباییهای موجود در طبیعت است. سراسر وجود پر از جذبه موجودات نسبت به یکدیگر است. اکسیژن میل ترکیب با هیدروژن دارد، جاذبه الکتریک جاذبه الکترونها و مجموعههای فلکی و غیره. انسان نیز جزیی از طبیعت است و در تعامل و هم بستگی با آن قرار دارد.
انسان در فصل بهار تحت تاثیر هارمونی عیان بین موجودات و مشاهده نظم وجودی بین آنها نظام طبیعت را بهتر درک میکند و این فهم، وی را به سوی گفتوگو با طبیعت سوق میدهد. به این صورت که در روند جنب و جوش آنان قرار گرفته و ضمن هماهنگی با آنها همنوا و همراه میشود.
انسان با احترام، تعهد، پذیرش و حفاظت از خود و موجودات دیگر با آنان از سر گفتوگو برمیآید و ارتباط خودرا با آنان سامان میدهد. اگر معمولا بیان انسان در رابطه با طبیعت بر خودمحوری و تاملات و علایق شخصی متمرکز است، در بهار میتوان از زبان دیگری و نوع بیان دیگری سخن گفت. در طبیعت در نزد موجودات مختلف زبانهای بسیار زیاد دیگری را میشنویم.
دانیکه چه گویدت خروس سحری * کز عمر شبی گذشت و تو بی خبری
بهار امکان گفتوگوی انسان را با زبانهای موجودات دیگر فراهم میکند. به طور کل انسان در بهار نسبت به زبانهای دیگر موجودات حساس شده و با آنها بهتر ارتباط برقرار میکند. زبان پرندگان را رمزگشایی میکند و زبان رودخانه و درختان را میفهمد. اینگونه توانایی را که معمولا هنرمندان و شاعران دارا هستند، همه انسانها در بهار به آن میرسند و از آن استفاده میکنند.
زبان و گفتوگو منحصر به بیان دقیق علمی نیست بلکه زبان رمزآلود و چند معنایی هم وسیلهای برای فهم عمیق موجودات است.
در بهار فعالیت طبیعت چشمگیر است و به خوبی میتوان از هرکدام از موجودات به عنوان سوژه سخن گفت. از این رو در بهار امکان گفتوگو بین انسان و موجودات بیشتر است و بین آنها رابطه سوژه با سوژه برقرار میشود. به عبارت دیگر ارتباط دو طرفهای بین انسان با موجودات دیگر هستی برقرار میشود.
در بهار ناهنجاریهای محیط زیست و کجرویهای انسان تاحدودی پالایش پیدا کرده و موجودات به اصل خود نزدیک میشوند و در روند انجام وظایف خود به وضعیت نخستینشان برمیگردند و انسان دوباره از سر گرفتن زندگی را جشن میگیرد که بسیار زیبا و لازمه بقاست و هر سال تکرار میشود. بهار امکانات زیادی برای فهم عشق متقابل انسان و طبیعت عرضه میکند. زندگی از حدِ برای یکدیگر سودمند بودن فراتر میرود.
از جمادی مردم و نامی شدم * وز نما مردم به حیوان برزدم
بار دیگر از ملک قربان شوم* آنچ اندر وهم ناید آن شوم