کانون گفت‌وگو برای گسترش و ترویج دیالوگ فعالیت می‌کند.

گفت‌وگوی سازنده چه اثری بر تربیت فرزندان دارد؟

دکتر محمود گلزاری، استاد دانشگاه علامه طباطبایی

بر اساس بررسی‌های دیانا بامریند، روان‌شناس معاصر، شیوه‌های تربیتی و فرزندپروری والدین را می‌توان با دو محور توقع و درخواست‌هایی که پدر و مادر از فرزندان خود دارند و میزان پذیرش و حمایتی که از آنها به عمل می‌آورند، طبقه‌بندی کرد. از برخورد این دو محور، چهار شیوه «استبداد و زورگویی»، «آسان‌گیری  یا به اصطلاح لوس بار آوردن»، «رها کردن و بی‌تفاوتی» و «اقتدار» به دست می‌آید.

ویژگی‌های این چهار گروه والدین و نتایج و پیامدهای تربیتی آنان به شرح زیر است:

مستبد: داشتن انتظار زیاد برای اطاعت و انقیاد، برخوردهای تنبیه کننده، نداشتن ارتباط کلامی و دو طرفه با فرزند، تشویق نکردن استقلال فرزند، توقع فرمانبرداری بدون سوال و بدون قید و شرط.

نتیجه: فرزندان این گونه والدین، وابسته، منفعل، با سازگاری کم، اطمینان ضعیف به خود و بدون برخورداری از کنجکاوی‌های مثبت ذهنی و علمی بار می‌آیند.

آسان‌گیر: دادن آزادی زیاد، پذیرش بی قید و شرط فرزند، نداشتن هنجارها و ارزش‌های معین، فقدان جهت‌دهی و شکل دهی رفتار فرزند و تنها حمایت کننده بودن.

نتیجه: فرزند ناپخته و بدون احساس مسئولیت بار می‌آید، همرنگ جماعت می‌شود، قدرت مدیریت و رهبری پیدا نمی‌کند و…

بی‌تفاوت: غافل بودن از وضعیت فرزند، وقت نگذاشتن، متوجه خود بودن و هرچیز را برای خود خواستن.

نتیجه: تکانشی بار آمدن فرزند، بروز رفتارهای بزهکارانه، انحراف اخلاقی، اعتیاد به موادمخدر، الکل و…

با اقتدار: گرم، قاطع، داشتن هنجارها و ارزش‌های مشخص، انتظارات و توقعات متناسب با توانایی‌ها و نیازهای تحولی کودک، بها دادن به استقلال فرزند، انجام بحث‌های منطقی و روشن، توجیه منطقی مسائل و سپردن مسئولیت نهایی به فرزند.

نتیجه: فرزند با کفایت، مسئول، مطمئن به خود، سازگار، خلاق و مشتاق فراگیری بارآمده و در تحصیل و مهارت‌های اجتماعی مطلوب به موفقیت می‌رسد.

همچنین ثابت شده است که فرزندان والدین با اقتدار (به خصوص پدر) از نظر روانی و اخلاقی سالم و از نظر تحصیلی و اجتماعی موفق بار می‌آیند، زیرا:

1.    والدین و فرزندان باهم گفت‌وگوهای سازنده، صمیمانه و دو طرفه دارند. این بده بستان‌های کلامی، به رشد ذهنی فرزند کمک کرده و اساس محکمی را برای کفایت درونی و اجتماعی او پی‌ریزی می‌کند.

2.    مباحث جدی و صمیمانه خانوادگی که در آنها قواعد ارزشی و انتظارات، آموزش داده شده، به تصمیم‌های مشخص می‌رسد. این امر به فرزند کمک می‌کند تا روابط اجتماعی را بهتر درک کند و نقش خود را به خوبی بشناسد و به سطح مطلوبی از قضاوت اخلاقی برسد.

3.    چون روابط صمیمانه همراه با احترام و پذیرش منطقی میان پدر و پسر و مادر و دختر برقرار می‌شود، همانندسازی با والد همجنس به خوبی صورت می‌پذیرد، چرا که یکی از عناصر مهم همانندسازی که نقش زیادی در کسب هویت جنسی و موفقیت در ازدواج دارد، ارتباط گرم و احترام آمیز با والد همجنس است.

4.    وقتی پدر و مادر با برخوردهای سازنده خود، فرزندان را جهت‌دهی نموده و شکل دادند، فرزندان مسئول، ساخته شده و موفق، منبع ارزشمندی برای تقویت اعتماد به نفس و رفتارها و روش‌های تربیتی والدین می‌شوند و نتیجه آن بار دیگر به سیستم خانواده باز خواهد گشت.

……………………………………..

  •  این یادداشت در شماره 51 «سپیده دانایی» ویژه دی 1390 منتشر شده است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.