هدف از گفتوگو تسلیم شدن یکطرفه نیست
حجتالاسلام محمدرضا زائری در سرمقاله تازهترین شماره از نشریه خیمه نوشت: هدف از گفتوگو تسلیم شدن یک طرف نیست بلکه کشف و شناسایی و درک و فهم متقابل است.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی کانون گفتوگو، حجت الاسلام محمدرضا زائری در سرمقاله جدیدترین شماره از نشریه «خیمه» (شماره ۱۲۱ اردیبهشت و خرداد ۱۳۹۶) با موضوع «تبليغ دين در دنيای جديد و برای انسان امروز» به لزوم گفتوگو و حرف زدن و کاردکرد آن برای برطرف کردن مشکلات اجتماعی اشاره کرده است. منتخبی از این سرمقاله را در ادامه میخوانید.
«بنیان و اساس همه مشکلات سیاسی، اقتصادی و… فرهنگی و اجتماعی است و ریشه همه گشایشها، چارهها و راهحلها نیز اصلاح و تغییر فرهنگ است و هرگونه تحول فرهنگی نیز جز با همراهی، همدلی، توافق و مشارکت عمومی ممکن نیست.
ما بخواهیم یا نخواهیم چارهای جز باهم بودن نداریم، چادری و مانتویی، حزباللهی و ضدانقلاب، با هم هستیم و در سرنوشت هم شریک هستیم و باید بپذیریم که هیچ گروهی نمیتواند طرف مقابل را یکباره نابود کند و مثلاً به دریا بریزد!
دوست داشته باشیم یا نه مجبور هستیم این واقعیت را قبول کنیم که قرار است در این کشور با هم باشیم و مشکلاتش را با هم برطرف سازیم و در تلخیها و شیرینیهایش با هم شریک باشیم. باید تفاوتها و اختلافها را بپذیریم و دیدگاههای گوناگون یکدیگر را تحمل کنیم و انتظار نداشته باشیم که دیگران نیز کاملاً مثل ما بیاندیشند و شبیه ما باشند و مانند ما زندگی کنند.
در نخستین قدم باید با هم حرف بزنیم، سخت است ولی باید یاد بگیریم که هدف از گفتوگو تسلیم شدن یک طرف نیست بلکه کشف و شناسایی و درک و فهم متقابل است و در واقع گفتوگو بیش از آن که برای تحقق نتیجهای مشخص در مصداق مورد نظر ما مفید باشد برای ایجاد ارتباط و تفاهم مفید است. گفتوگو با دیگران پیش از هر چیزی به تقویت خودم کمک میکند و باعث میشود که خودم را بهتر بشناسم و شخصیت خودم را رشد دهم و باورهای خودم را ریشه دار و عمیق سازم.
در این میان رابطه روحانیون و دیگر قشرهای مردم به دلایل گوناگون بسیار مهم تر و ضروریتر است زیرا مردم و روحانیت باید با هم حرف بزنند تا برای اداره جامعه و ترویج ارزشهای دینی درک و تعامل متقابل به وجود آید.
البته این هدف به آسانی محقق نمیشود زیرا طی سالهای گذشته اختلال و ضعف قابل توجهی در این ارتباط روی داده و برخی مسایل (عواملی همچون ترورهای منافقین) ضربههایی به این رابطه زده و فاصلهای جدی ایجاد کرده است. مردم از روحانیها انتظار محبت و پدری دارند و در رفتار و گفتار آنان آرامش، امنیت، خیرخواهی و محبت را جستجو میکنند.
مردم از روحانیها توقع درشتی، تندخویی، تکبر و خودخواهی ندارند و میخواهند که آنان با روحیهای بسیار صمیمی و با تواضع و فروتنی در کنارشان بنشینند و حرفشان را بشنوند.
شاید نخستین قدم آن باشد که حتى از سادهترین بهانهها استفاده کنیم و توی مترو یا اتوبوس، کنار خیابان، داخل یک مغازه یا اداره به هم سلام کنیم و دست یکدیگر را به گرمی بفشاریم.
تردید نکنیم که مردم همه چیز ما هستند و روحانیت بدون مردم چیزی ندارد و از این روست که هرگز نباید در ضرورت این گفتوگو و فوریت آن تردید کرد. قشر مذهبی، انقلابی و متدین امروز وظیفهای حساستر و باری سنگینتر از هر زمان دیگر بر دوش دارد، زیرا هم دشمن برای تخریب باورهای دینی و اعتقادی جدیتر از همیشه به میدان آمده و هم علایق و خصوصیات مخاطب جوان و نوجوان با گذشته تفاوت فراوان کرده است.»