آنچه میخوانید برگرفته از سخنرانی دکتر هادی خانیکی در شانزدهمین جلسه از نشستهای «نقد و اندیشه» با موضوع «گفتمان اخلاق محور در فضای مجازی» است که ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۸ در ساختمان مرکزی روابط عمومی وزارت ارتباطات برگزار شد.
هر پدیده نو، فرصتها و تهدیدهایی را خلق میکند
فضای مجازی و بهتبع آن شبکههای اجتماعی مجازی مهمان تازهای در حوزه رسانهها در جامعه ما و حتی در جهان هستند. این رسانهها بهطور مستمر با پرسشها و چالشهای مختلفی از سوی کاربران، آحاد جامعه و بهخصوص سیاستگذاران و حکمرانان روبرو هستند. زیرا نظم سنتی موجود در رسانهها را در معرض پرسش قرار دادهاند. هر پدیده نو، فرصتها و تهدیدهایی را خلق میکند و تهدیدهایش به دلیل نو بودن بیشتر ایجاد نگرانی میکند.
اولین موردی که شاید پیشگیرنده یا مهارکننده باشد نظم اخلاقی است که به طبع آن گفتارهای اخلاقی یا گفتمانهای اخلاقی شکل میگیرد. آنجایی که قانون یا محدودیت، کارآمدی و اثربخشی کمتری دارد به دنبال آن هستیم که چگونه اخلاق در وجه فردی و در وجه نهادینه خود میتواند تنظیمکننده مناسبی برای فعالیت در این فضا باشد. انتظاری که از اعمال وضعیت اخلاقی مطرح میشود گاهی برآورده نمیشود، گاهی با واقعیت سازگاری ندارد و گاهی با پادگفتمانهای دیگری در همان فضا تضعیف میشود.
فرصتهای فضای مجازی مهم است و انتظار داریم که توسط سازوکارهای اخلاقی فضای مجازی را بهسازی کند. چند مسئله در این زمینه مطرح است. ابتدا اینکه چه میزان از تهدیدها در فضای مجازی که از علل بیاخلاقی است را باید در بیرون این فضا جستجو کرد که از فضای واقعی به فضای مجازی منتشر و منتقل میشود، و دیگر اینکه چه اندازه تهدیدهای این فضا ناشی از شکلگیری این فناوری و سازوکارهای بعدازآن است؟
پرسش دوم من این است که در فضای مجازی، بستر آن مواردی که بیاخلاقی میگوییم، خشونت است یا نوع متفاوتی از سرگرمی که گاهی از درون آن سرگرمی حتی ابتذال هم شکل میگیرد. و دیگر اینکه آیا صدای بلند بیاخلاقی و خشونت کلامی که در فضای مجازی دیده میشود، آیا عام و فراگیر است یا بخشهایی که صدایشان بلندتر است صدای تمام فعالان فضای مجازی میشوند؟
پرسش سوم اینکه که این آسیب چه اندازه فراگیر و شایع است و چه میزان از آنچه اصطلاحاً به آن فیک گفته میشود برخاسته است؟
در اینجا پرسشهای دیگری هم وجود دارد که آیا این مسئله واکنشی نسبت به شرایط حاکم بر جامعه است یا نه؟ یعنی این کنش است یا واکنش؟ چون در بسیاری از زمانها آنچه بهصورت سرگردان در جامعه وجود دارد مثل خشم سرگردان در جامعه خودش را بهطور موقت در فضای مجازی نشان میدهد.
ممکن است این تصور وجود داشته باشد که بینام و بینشان و سرگردان بودن این مسائل را دامن میزند و آن را به مسئله غالب تبدیل میکند. پرسش پنجم این است که این مسائل چه اندازه در فرهنگ سنتی ما ریشه دارد و چه میزان متأثر از فرهنگ نوین است؟
پرسش ششم اینکه این بیاخلاقی در فضای مجازی چقدر عدم استمرار دارد و سینوسیشکل است و چه اندازه تبدیل به یک رویه ثابت شده است و پرسش آخری که مطرح میشود این است که چقدر این مسئله محصول ارتباطات عام میانفردی است و چهاندازه در تعامل با سلبریتیها، و اینفلوئنسرها که جزء ویژگیهای فرهنگ مجازی هم هستند به وجود میآید؟
درصورتیکه به این پرسشها پاسخ بدهیم میتوانیم به فرهنگ گفتوگو که عامل مهمی در اخلاقی کردن فضای مجازی است و دلایل ضعف و فقد آن بپردازیم.
اخلاقیشدن در دنیای واقعی امری انتخابی و آگاهانه است
انتظار اخلاقیتر شدن فضای مجازی، انتظار درستی است. اولاً فصل مشترکی بین فضای مجازی و فضای واقعی وجود دارد، پس اگر به اخلاقیتر شدن فضای جامعه حقیقی اعتقاد داریم، میتوانیم همین انتظار را به فضای مجازی منتقل کنیم. دوم اینکه این مسئله جزئی از تلاشهای جهانی است یعنی اینگونه نیست که این مسئله فقط مختص ما است. در جاهای دیگری هم این مسئله وجود دارد و تدابیری هم برای این کار اندیشیدهاند و موفقیتهای هم داشتهاند.
باید دامنه مشترکی بین جهان حقیقی و مجازی پیدا کنیم، اخلاقی شدن در دنیای واقعی امری است انتخابی و آگاهانه و با زور انجام نمیشود. اخلاقی که زیر سایه ترس و وحشت بهوجود آید، درونی نمیشود و سبب بروز واکنش می شود.
تهدیدها و موانع اخلاقی عمل کردن در فضای مجازی
بر اساس دانش و تجربه جهانی به پنج مورد که میتواند اخلاقی بودن را تهدید کند اشاره میکنم:
- اول اینکه فضای مجازی به دلیل الگوریتمهایی که در آن شکل گرفته است، فضایی است که کاربر و کنشگر را به فضای رمانتیک و هیجانی دعوت میکند. آلن دوباتن میگوید عصر اینستاگرام عصر زیستن در فضای رومانتیسیسم است و این رمانتیکبودن انسان را نابود میکند. دنیای مدرن (و اینستاگرام به عنوان نمادی از آن) مداوماً به ما القا میکند که بقیه دارند خوش میگذرانند ولی سهم ما کسالت و ناکامی است. در واقع دنیای مجازی دنیای خلق آرزوهای مختلف و متنوع است که عمدهاش هم محقق نمیشود و اخلاقی بودن در فضای رمانتیک بااخلاقی بودن در فضای واقعی باهم فرق دارد. بهعبارتدیگر تراکم آرزوها اخلاقی بودن و پایداری بر آن را دشوار میکند.
- دومین مسئله این است که قدرت حرف زدن در این فضا متفاوت است. گفتوگو و شبهگفتوگو در این فضا بسیار دیده میشود. کاربر فضای مجازی گمان میکند که تسلط فناورانه -و به گفته خانم شرمن، گوگل کردن- بر حرف زدن و ارتباط حضوری ترجیح دارد. و اینجاست که در این فضا جای خالی حرف زدن چهره به چهره احساس میشود.
- سومین تهدید در حوزه گفتمانسازی است. گاهی گفتمان از «مشارکت آزادانه» عناصری که در آن هستند، به «اراده» ما برای اینکه حرفی را حرف مسلط کنیم تغییر پیدا میکند. به عبارت دیگر فکر میکنیم که منظور از گفتمان اخلاقی این است که بازهم از بالا و با زور و بهصورت عمودی مسائلی را در فضای مجازی وارد کنیم. این مسئله از کنترل و مهار کردن و فیلترینگ -که امری فناورانه و تکنولوژیک است- تا بالا بردن سهم حضور خودمان در این فضا -که امری رباتیک است- را دربر میگیرد. درحالیکه غفلت از عامل انسانی در امور اخلاقی -هم در فعالیت واقعی و هم در فضای مجازی- یک غفلت بزرگ است. اخلاقی شدن امری است انسانی، درحالیکه ما انتظارمان را به جادوی تکنولوژی محدود میکنیم.
- چهارمین مسئله این است که خشم، ناامیدی و نارضایتی موجود در جامعه، از جامعه به شبکهها منتقل میشود. این خشمناکی و ناامیدی شبکهای شده متفاوت است، چراکه ابراز خشم در فضای مجازی میتواند خیلی شدیدتر و سریعتر از ابراز خشم در فضای آفلاین باشد، ولی ابراز خشم در فضای آفلاین در عمل به یک کنش منجر میشود، -که احیاناً میتواند اصلاحکننده هم باشد- ولی نتیجه و پیامد ابراز خشم در فضای آنلاین مشخص نیست و میتواند تبعات نامشخصی داشته باشد.
- پنجمین مسئله، مسئله نفرت پراکنی که مشکلی جهانی است و نهادهای بینالمللی را هم حساس کرده است. نفرت پراکنی میتواند به نفرت پراکنی قومی، مذهبی، نسلی، جنسیتی و ملی تبدیل شود. همان چیزی که در جامعه خودمان شاهد آن هستیم و در اینجاست که گفتمان و آموزش اخلاقی یا کنش اخلاقی میتواند تحرکی به وجود بیاورد که به گفتوگو در فضای مجازی منجر شود.
گفتوگو خلق یک معنای مشترک با یکدیگر در جامعه است و باید آن را در فضای مجازی نیز مطرح کنیم
جامعه ما در معرض یک تغییر پردامنه قرارگرفته که این تغییر همهجا را در برگرفته است. به گفته «بری ولمن» انقلاب سهگانهای که شبکههای مجازی را به اینترنت وصل کرده و هر دو را در درون تلفنهای هوشمند آورده است، هرکدام از عرصههای عمومی و خصوصی را به یکدیگر تبدیل کرده است. دنیای خصوصی نداریم چون خیلی زود عمومی میشود و حوزه عمومی ما خیلی زود مصرف خصوصی پیدا میکند. درنتیجه فهم این تغییر مسئله اول است و اگر درست نفهمیم به رویکردها و راهحلهایی متوسل میشویم که وضعیت را تشدید میکند.
اگر پدیدهای را دیر پذیرفتیم و از ظرفیتهایش استفاده نکردیم، تبعات سنگین آن را دیدهایم که اولین آن این است که ما را دچار سرگشتگی، نابهنجاری و نابسامانی کرده است. به این دلیل است که سیاستهایی اتخاذ میکنیم و حرفهایی میزنیم که آن سیاستها و حرفها جز با عقبنشینی همراه نیست، یعنی بهجای اینکه انتخاب و انطباق بهموقع داشته باشیم، ابتدا با رویکردهای منع و ممنوعیت جلو برویم و بعد با عقبنشینی و وادادگی و رهاشدگی.
شرایط رسانهای که اکنون در آن قرار داریم بهگونهای است که عمدتاً پیامها و خبرهای مثبت به دلیل زمینه اجتماعی منفی، و پایین بودن سرمایه اجتماعی شنیده نمیشوند. طبیعی است که در چنین شرایطی، اخبار جعلی رشد میکند و از خبرهای واقعی پیشی میگیرد و میداندارها کسانی نمیشوند که حرفی برای گفتن دارند. اصلاً آنها صدایشان شنیده نمیشود.
اینجاست که گفتوگو که یک تجربه تاریخی بشری است و مشروعیت خود را از دین، مبانی فلسفی، علمی و از چارچوب دانشهای جدید جامعهشناسی، علوم سیاسی و ارتباطات گرفته، اهمیت پیدا میکند. گفتوگو خلق یک معنای مشترک با یکدیگر در جامعه است و ما باید بتوانیم آن را در فضای مجازی نیز مطرح کنیم و اگر به اینجا برسیم، آنگاه میتوانیم بگوییم که چرا باید اخلاقی بود و چرا نباید غیراخلاقی بود.
نیاز به اخلاقی بودن وقتی به وجود میآید که خشونت کلامی، قلدری مجازی، نفرت پراکنی بهعنوان اموری ناشایست و مذموم قلمداد شود که جامعه آنها را نمیخواهد و آنچه که ما نیاز داریم این است که جامعه مجازی را از میدانی برای تماشاگری به میدانی برای کنشگری نزدیک کنیم. جامعه تماشاگر، جامعهای است که به فضای واقعی لطمه میزند.