هویت انسان در ارتباط با دیگری معنا پیدا میکند/ دیالوگ ارتباطی صرفا ذهنی نیست
سلسله درسگفتارهای «بررسی دیدگاههای بوبر در کتاب Between Man &Man» با تدریس دکتر رسول رسولیپور به همت کانون گفتوگو برپا شده است.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی کانون گفتوگو، تاکنون ۶ جلسه از سلسله درسگفتارهای «بررسی دیدگاههای بوبر در کتاب Between Man &Man» با تدریس دکتر رسول رسولی پور، عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی و به همت کانون گفتوگوی موسسه امام موسی صدر برگزار شده است.
در ادامه گزارشی از جلسات برگزار شده را میخوانید.
معنای هویت انسان: ارتباط با دیگری
جلسه نخست: رسولی پور در این جلسه ابتدا مقدماتی درباره شخصیت بوبر و اندیشه او درباره چیستی انسان بیان کرد. ادامه جلسه با پرسش و پاسخ مخاطبان در میانه سخنان رسولی پور همراه بود که به گفته او این خود تمرینی است برای برقراری ارتباط من و تویی که این جلسه را از باقی جلسهها و کلاسها متمایز میکند.
بخشی از نکات مهمی که در این جلسه مطرح شد به شرح زیر است:
* برای قرنها هویت انسان را به نفس و روح او میدانستند نه جسمش و پرچمدار این اصالت نفس نیز دکارت بود. اما امروز 3 دیدگاه دراین باره مطرح است:
- عینیت یا هویت جسمانی: دیدگاهی که انسان را حیوان تکامل یافته میداند. (داروینیسم نوین)
- عینیت یا هویت روحانی: دیدگاهی که انسان را نفس او میداند و نفس را مجموعهای از احساسات و عواطف. (دیدگاه هیوم)
- عینیت یا هویت جسمانی-روحانی: دیدگاهی که انسان را مجموعهای از اینها میداند.
* تئوریهای هویت:
تئوری فردگرایانه، Individualistic؛ تئوری جمعگرایانه، Collective و تئوری ارتباطی، Relational. بوبر دو دیدگاه اول را نفی کرده و میگوید «من» نه در فردیت و نه در جامعه تعریف نمیشود بلکه در ارتباط با دیگری تعریف میشود. به قول او، «منی» قبل از ارتباط با «تو» وجود ندارد و «تویی» قبل از ارتباط با «من».
* ویژگیهای ارتباط «من» و «تویی»:
- گشودگی Directness
آیینه و شفاف بودن در ارتباط با دیگری و محیط اطراف (خود را در برابر هستی باز کردن نه در برابر موهومات و ساختههای ذهنی)
- صراحت Directness
خود بودن و مبهم صحبت نکردن
- دوسویه بودن Mutuality
با دیگری بودن (هر کسی احساس کند فقط خودش است، هیچ است، در ارتباط با دیگری «من» تعریف میشود.)
- حضور Presence
در لحظه بودن («من» با گذشتهاش پیش «تو» نیست، با آنچه قرار است در آینده بشود هم پیش «تو» نیست. «من» الان و در لحظه اکنون پیش «تو» هست.)
* همه ادیان هم بر این «آن» تاکید کردهاند. «آن» حقیقی است و آنچه در گذشته و آینده است موهوم است. در آیات قرآن هم داریم که انسان مومن خوف و حزن ندارد، یعنی در گذشته و آینده نیست بلکه در حال سیر میکند.
دیالوگ ارتباطی صرفا ذهنی نیست
جلسه دوم: رسولی پور، عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی این جلسه را که دوم مرداد ماه ۱۳۹۶ برگزار شد، با خوانش بخش The signs از فصل اول کتاب Between Man & Man که متنی دعاگونه است آغاز کرد.
جلسه با بررسی فصل اول کتاب با عنوان دیالوگ Dialogue ادامه پیدا کرد و نکات زیر مطرح شد:
* دیالوگ ارتباطی صرفا ذهنی نیست بلکه تمامیت هستی من با حفظ وجودم با دیگری ارتباط برقرار می کند.
* دو چالش در حیات دینی بوبر:
۱) چالش اول تقابل مرزهای جهان بینی یا World-view در پیروان ادیان مختلف است که بوبر دعوت به رفع این چالش می کند و عنوان می کند در دغدغه های مشترک انسانی مانند بحران محیط زیست جهان بینی به کار نمی آید.
۲) چالش دوم تلاش پیروان ادیان برای برتری بخشیدن دین خود به سایر ادیان است و در پاسخ به این چالش باید گفت پیروان ادیان نمی توانند به صراحت و درستی تمام معنا و تفسیر ایات دینی را دریافته و بیان کنند.
* از مفاهیم دیگر این فصل از کتاب این است که با تامل شخصی ضلالت و ابهام برطرف نمی شود. ما باید شبی را تجربه کنیم که وحی دستمان دهد. شبی در یک انتظار واقعی؛ یک theophany، یک تجلی خدا بر انسان. ما آن تجلی را تنها در ظرف مکانی اش می شناسیم: «اجتماع».
* بوبر از سه موقعیت در ارتباط صحبت می کند:
۱- تماشاگری
۲- توجه
۳- آگاهی
در پایان جلسه دو کتاب «کشف دیگری همراه با لویناس» نوشتۀ مسعود علیا و «ذهن و کیهان» نوشتۀ تامس نیگل و ترجمۀ جواد حیدری برای مطالعه بیشتر به حاضران معرفی شد.
انسان نه تنها در برابر خود که در برابر دیگران مسئول است
جلسه سوم: جلسه سوم درس گفتار در نهم مرداد ماه ۱۳۹۶ با خواندن دعایی از کتاب «رفیق اعلی» نوشته کریستیان بوبن آغاز شد. دکتر رسول رسولی پور، عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی در این جلسه نیز بخشهایی از فصل اول کتاب (دیالوگ Dialogue) را مورد بررسی و خوانش قرار داد.
برخی نکات مطرح شده در این جلسه به شرح زیر است:
* بوبر معتقد است ما با جهانی از نشانهها سر و کار داریم و وظیفه ما این است که سپر را زمین گذاشته و نشانهها را درک کنیم.
* ایمان واقعی وقتی دست میدهد که ما فرهنگ نامهها و … را کنار بگذاریم و آن را «بورزیم». حقیقت دین، ورزیدن و انجام دادن و زندگی کردن در دین است.
* ایمان یک تجربه و رخداد ناب است که آنی دست میدهد و تحصیل نمیشود.
* تعریف بوبر از تدین حس مسئولیت پذیری است. انسان نه تنها در برابر خود که در برابر دیگران مسئول است.
* بوبر ما را از افراط و تفریط دنیاگریزی و دنیاخواهی منع میکند و دعوت به دنیابینی و درک دنیا میکند.
* شما در یک ساحت بدون تکلیف بلعیده نشدهاید شما برای یک حیات صمیمیت و همدلی اراده شدهاید.
* بوبر میگوید این جهان بالا و پایینش به هم متصل و مربوط است.
بوبر در قسمت above and below داستانی را نقل می کند که مضمون و پیام روایت این است که خداوند در پاسخ به جویندهایی که گوش شنوا را جستجو می کند می گوبد: من شنواییام را در کری انسانها نهادهام.
* ما در قبال خودمان (self ) مسئول هستیم.
* بوبر در بخش morality and religion با اشاره به تعارضی که ممکن است از نظر بعضیها بین اخلاق و دین بوجود بیاید بیان میکند که بین اخلاق و دین واقعی تعارضی وجود ندارد.
دیالوگ حقیقی به دنبال ارتباط با دیگری است
جلسه چهارم: رسولی پور، عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی در جلسه چهارم درس گفتار که شانزدهم مرداد ماه ۱۳۹۶ برگزار شد، بخشهایی از فصل دوم کتاب بوبر با عنوان Limitation را بررسی کرد.
در این جلسه متناسب با مباحث مطرح شده کتابهای «اسرار الآیات» صدرالمتالهین و «کسوف خداوند »مارتین بوبر برای مطالعه به حضار پیشنهاد شد. در بررسی حدود و مرزهای دیالوگ در این بخش از کتاب نکات زیر مطرح شد:
* The Realms، گونههای دیالوگ:
- دیالوگ حقیقی: مشروط به سخن گفتن نیست اما هر مشارکت کننده با واقعیت موجود دیگران مواجه میشود و اراده برای برقراری ارتباط زنده دارد.
- دیالوگ حرفهای: بر اساس رفع نیاز صورت میگیرد.
- دیالوگ مونولوگی: در جمعی که با هم حرف میزنند، هر کسی حرف خودش را میزند و دیالوگی در کار نیست.
* دیالوگ به معنی گفتوگو نیست بلکه ارتباط و زیست با دیگری است.
* در مونولوگ، صداقت نیست، ارتباط سازنده نیست و صحبت همراه با ابهام است.
* دیالوگهای تقلبی:
- مجادله/مناظره (debate): هدف ساکت کردن طرف مقابل است و صرفا برای رد نظر مقابل حرفی زده میشود.
- محاوره/همسخنی (conversation): نیاز به تبادل چیزی هست و یادگیری و تاثیرداشتن و ورود به ارتباط با دیگری مطرح نیست.
- گپوگفت دوستانه (friendly chat): هر فردی خودش را مطلق مطرح میکند.
- گفتوگوی عاشقانه (lover’s talk) هر دو طرف به یک نسبت می خواهند از صفای جان بهره ببرند.
* بوبر میگوید این دیالوگهای تقلبی، اشباح بیچهره عالم امواتی برای دیالوگ هستند.
* در دیالوگ حقیقی به دنبال ارتباط با افراد هستیم و با افراد سروکار نداریم، بلکه ارتباط مهم است.
* دیالوگ صرفا برای تغییر احساس و موقعیت نیست، بلکه در سرنوشت فرد هم باید موثر باشد و در او تغییر و تحول ایجاد کند.
* در دیالوگ جریان و حرکت هست اما در مونولوگ سکون و توقف وجود دارد.
* در دیالوگ؛ تحول، تغییر، تردید و تشکیک هست اما در مونولوگ اتفاقی نمیافتد.
* در دیالوگ تعامل وجودی هست نه حرف معرفتشناسانه.
* The basic movements: ورود به ساحت دیالوگ، مقدمات و حرکات اولیهای نیاز دارد. در دیالوگ بدون پیشفکر و بدون عادت با تمامیت طرف مقابل روبرو هستیم.
* در دیالوگ روی کردن به سوی دیگری turning towards و در مونولوگ رویگرداندن از دیگریturning away وجود دارد.
* بوبر در بخش Of thinking میگوید، هنر بسیار دیالوگ محور است. هنرمند برای خودش کار نمیکند بلکه نوعی ارتباط ایجاد کرده و دیگران را فرامیخواند و ایجاد تعامل میکند.
جامعه امروز ما به شدت نیازمند بخشش است
جلسه پنجم: این جلسه با خوانش مناجات الراجین، چهارمین مناجات از مجموعه مناجات خمس عشرِ امام سجاد(ع) آغاز شد.
رسولی پور، در جلسه پنجم درس گفتار که بیست و سوم مرداد ماه ۱۳۹۶ برگزار شد، درباره مفهوم دیالوگ از نگاه بوبر و پیش فرضهایی که برای دیالوگ با دیگری مطرح کرده، سخن گفت. دیالوگ با مخالف موضوعی بود که در این جلسه مورد مباحثه و پرسش و پاسخ واقع شد.
برخی نکات مطرح شده در جلسه پنجم به شرح زیر است:
* دیالوگ گفتوگو نیست که بلکه ارتباط انسان با انسان است و این ارتباط بیهدف و بیمقصد نیست.
* بوبر میگوید ما در این محاوره، همنشینی یا دورهمی قرار نیست یک مفهوم را تحلیل کنیم بلکه میخواهیم سرنوشت خود را رقم بزنیم.
* دیالوگ هم توجه فیزیکی نیاز دارد و توجه روح و روان ما را. در دیالوگ حقیقی ما کسی را مخاطب قرار داده و به سوی او رو میکنیم.
* دیالوگ یک امر تکلیفی نیست. من نمیخواهم مخالفم را به زور به دیالوگ کردن وادار کنم.
* ما از سر لطف دیالوگ میکنیم نه زور و تکلیف و در دیالوگ فرد را با همه ویژگیهای منحصر به فردش میپذیریم.
* دیالوگ با مخالف به چند پیش فرض نیاز دارد:
- بدانیم سرنوشت ما با دیگری مرتبط است.
(باید بفهمیم که هدایت و گمراهی و زندگی و مرگ دیگری با من مرتبط است و برای همین من نیاز دارم که با آن فرد ارتباط برقرار کنم. این نگاهی هستی شناختی است. میتوان گفت که بیتوجهی به مخالف یکی از دلایل به وجود آمدن افراد رادیکال مانند داعش است.)
- باید دیگری را ببخشیم.
(ما همانطور که به بخشش دیگران نیاز داریم به بخشیدن دیگران هم نیازمندیم. ماندلا میگوید کسی که دیگری را نمیبخشد خود، در زندان کینه است و با بخشش خودش را آزاد میکند. جامعه ایران ما امروز به شدت نیازمند بخشش است. بزرگان ما باید از خطاهای همدیگر بگذرند و ببخشند.)
* نجات وابسته به ارتباط است و نجات من وابسته به ارتباط با دیگری است. دیگر نمیتوان در دعا فقط برای مسلمانان به طور مثال دعا کرد باید برای همه دعا کرد.
* هانس کونگ، کشیش و نویسنده کاتولیک میگوید: در جهان صلحی به پا نمیشود مگر آن که بین ادیان صلح شود.
* همدلی یعنی با چشم دیگری دیدن و به جای او فکر کردن. وقتی کینه نداشته باشی، میتوان با دیگری، مخالف یا دشمن همدل شد.
* امروز به این همدلی با دیگری و با فردی که او را دشمن خطاب میکنیم نیاز داریم. همدلی به معنای تایید او نیست بلکه بتوانیم موقعیت و ابعادی که او را به دشمن مقابل ما تبدیل کرده درک کنیم و بشناسیم.
* امروز نیاز داریم تا با دیگری و مخالفی که هنوز اسلحه به دست نگرفته و مقابل ما نایستاده همدلی و دیالوگ کنیم تا او بیش از این دور نشود.
تحلیل بوبر از مفهوم تفرد
جلسه ششم: این جلسه با خوانش مناجاتی از میگل د اونامونو آغاز شد. رسولی پور، در جلسه ششم درس گفتار که سی مرداد ماه ۱۳۹۶ برگزار شد، درباره مفهوم تفرد که در فصل دوم کتاب The Question of the Single one به آن پرداخته شده، بحث کرد.
بوبر در این فصل به بررسی دیدگاههای ماکس استیرنر The Unique one و سورن کییرکگور The single one میپردازد.
رسولی پور درباره دیدگاههای این دو اندیشمند گفت: «استیرنر دیدگاهش فردگرایانه است و میگوید دیگری مهم نیست، مهم این است که خودت را بشناسی. اما کییرکگور میگوید: «زمان، تاریخ و نژاد باید از دالان تفرد بگذرند.» او معتقد است، ارتباط با جهان از درک تفرد آغاز میشود و این که بفهمیم که مانند خدا تنها هستیم. دیالوگ با جهان از این تفرد آغاز میشود. دور و بر ما آنقدر شلوغ است که ما از فردیت خویش غافل شدهایم.»
او در ادامه افزود: «بوبر میگوید کییرکگور در همین رابطه در جستوجوی «فرد مسیحی» است. او میگوید مسیحی زیاد است اما هیچ کدام فرد مسیحی نشدهاند. و بقای مسیحیت نیز به این افراد «فرد شده مسیحی» بستگی دارد. بر اساس معیارهایی که کییرکگور مطرح کرد، حتی پاپ نیز مسیحی نخواهد بود. و این دیدگاه بسیار جنجال برانگیز شد.»