مقاومت تلاش میکند زمینۀ گفتوگو را فراهم کند
نشست گفتوگو، مقاومت، خشونت به مناسبت روز جهانی صلح، با سخنرانی دکتر محمد مهدی مجاهدی در مؤسسه امام موسی صدر برگزار شد.
این برنامه با نمایش مستند کوتاهی در مورد اعتصاب غذای امام موسی صدر در بحبوحۀ جنگ داخلی لبنان آغاز شد. در ادامه دکتر مجاهدی، برای پاسخ به این پرسش که آیا مقاومت و گفتوگو مفاهیمی متضاد هستند، صحبت کرد.
مجاهدی در ابتدای صحبت گفت: به نظر میرسد ما دربارۀ منابع خشونت و صحبت از آن، آگاهتر هستیم و مفهوم آشناتری برای ماست. این موقعیت بیدلیل نیست چرا که دولت – ملت مدرن براساس تضاد بنا شده است و ما در هر نقطه از جهان، درون شکلی از دولت – ملت زندگی می کنیم. ایدۀ مرکزی دولت – ملت، دوست در برابر دشمن است و تمام نظریههای سیاسی به اشکال مختلف تلاش میکنند تا نسبت دوست و دشمن را توضیح دهند و براساس فاصلهگذاری بین دوست و دشمن بنا شدهاند.
وی ادامه داد: سخن از صلح در چنین زمینهای، کاری خلاف عادت است و به رفتاری تزئینی و ریاکارانه شباهت پیدا میکند. به ویژه در دورانی که شاهد خشونتهایی هستیم که تا قبل از این حتی تصور وقوعش هم دشوار بود. تصور نمیشد دورانی فرا برسد که تقریباً هیچ نهاد صلحطلبی در برابر زیادهخواهی ارزشی نداشته باشد و مقابل افسارگسیختگی منفعت طلبانهای که از همه چیز سواستفاده می کند، از جمله قانون، دیپلماسی و نظام بینالملل و هر ابزار دیگری که در خدمت برقراری ثبات و مدنیت است، ناتوان باشد.
وی افزود: در چنین دورانی همین امروز نخست وزیر رژیم صهیونیستی اعلام کرد در سال آینده با همۀ محور مقاومت درگیر خواهیم شد، و ما در جنین روزی دور هم جمع شدهایم تا دربارۀ مقاومت و خشونت و صلح صحبت کنیم ودرست در جایی که پنجرهها بسته شده است تلاش می کنیم با کوششهای کم، روزنهای برای اندیشیدن به صلح باز کنیم.
- آیا مقاومت به معنی نفی گفتوگوست؟
مجاهدی این سوال را مطرح کرد که چرا زمانی که میخواهید در برابر ظلمی آشکار مقاومت کنید، متهم می شوید که از محور صلح اندیشی و گفتوگو خارج میشوید؟ این دوگانه از کجا نشئت میگیرد و چقدر معتبر است؟
وی گفت: با نگاه به تجربه امام موسی صدر به نظر میرسد این دوگانه معتبر نباشد. در زندگی نظری و عملی رهبری چون او مقاومت و گفتوگو همزمان جریان داشت، به شکلی که میتوان همزمان او را امام صلح و امام مقاومت خواند. لااقل امروز تجربه ایشان برای حجتی است که نشان میدهد کوششهای گفتوگویی آرزواندیشانه و خلاف آمد منطق نیست.
وی ادامه داد: بهترین دلیل بر امکان چیزی، وقوع آن است و این اتفاق در آشفتهترین زمینههای سیاسی اجتماعی، مانند لبنان رخ داده و کسی جمع کردن این دو مفهوم را انجام داده و تا انتهای این خط رفته است.
مجاهدی اشاره کرد: امام موسی صدر از کسی تقلید نمیکرد و ما را به تقلید از خودش هم فرانمیخواند. تقلید از کار ایشان ممکن نیست، به این دلیل که مخاطرات جامعه امروز ما تناسبی با لبنان آن دوران ندارد و تراز درگیری در دو زمان بسیار متفاوت است. اگر میخواهیم از رهبران مؤسس چیزی بیاموزیم، باید از وجه تأسیس آنان یاد بگیریم. امام موسی صدر در جایی میگوید آیا نمیتوانستیم زور بیشتری وارد صحنه کنیم؟ می توانستیم اما کار را بدتر میکرد.
وی ادامه داد: گویا وقتی در میان معرکهای هستیم، کششی وجود دارد که ما هم مانند طرف مقابل اعمال خشونت کنیم. چطور باید در برابر جاذبه اعمال زور مقاومت کنیم؟ اینجا نقطه آغاز مقاومت است.
- ایستادگی مقابل خودمحوری، نقطه آغاز مقاومت است
مجاهدی افزود: تصور میکنیم مقاومت از مقابله با دشمن بیرونی آغاز میشود. در حالی که منطق مقاومت از درون شروع میشود؛ اگر از مقاومت درونی و انانیت و خودمحوری شروع نکرده باشیم و منافعمان تعیین کننده مناسبات اطرافمان باشد، این جایی است که تفرعن آغاز میشود به این معنا که معیاری بیرون از من وجود ندارد.
وی ادامه داد: برای کسی مانند امام موسی صدر منشأ تمام شروری که باید مقابل آن ایستاد همین انانیت است، یعنی گمشدن معیاری که بر همه ما حکومت میکند. امام موسی صدر میگوید معنای مقاومت در برابر این انانیت است و نمیتوان برای مقابله با انانیت اسرائیل نسخه دیگری از او شویم. امام با اسرائیل نمیجنگد چون جنگیده باشد، بلکه چون او تجسم انانیت است و دین را ابزار و سلاح مرگباری برای توجیه انانیت خود کرده است. به همین دلیل شر مطلق است.
- در مقابله با شر نباید شبیه او شد
وی بیان کرد: امام موسی صدر کشف مهمی کرده بود که مقاومت علیه اسرائیل را مقاومت واحد ملی در برابر واحد ملی نگاه نمیکرده و این باعث شد به شرارتی که اسرائیل به آن دچار شد، آلوده نشود. وقتی با شری، همانند اسرائیل مواجه میشوید این خطر بسیار وجود دارد که شبیه او شوید اگر فقط غریزه بقا وجود داشته باشد. در این حالت حتی اگر برنده شویم، درواقع، او برنده شده است چرا که ما عملاً به نسخه دوم او تبدیل شدیم و آن را تکثیر کردیم.
مجاهدی در ادامه با اشاره به نظریههای خشونت که توسط نظریه پردازان غربی ارائه شده است گفت: در دو سال گذشته با شرایطی مواجه شدیم که مشخص شد ما موضوع این نظریهها و مباحث نیستیم. مخاطب انسان جهان اول است و ما موضوع احکام صادر شده نبوده و نیستیم. بنا بر این بوده که ما هدایت شویم و موضوع طرحهای توسعه مرکز در حاشیه جهان قرار بگیریم و هرجا این طرحها خوب پیش نرفتهاند، خیلی راحت از تعریف انسان بیرون گذاشته شدیم. به همین دلیل مهم نیست دهها هزار نفر در چند ماه کشته شوند. حتی نظریهپردازی چون هابرماس از این پاکسازی قومی حمایت میکند. بنابراین مرور این نظریهها، اکنون بیمعنی به نظر میرسد. گویا باید از این فضا فاصله بگیریم. فضایی که در محصول نهایی آن سازمان ملل و سکوتش مقابل جنایت علیه بشریت شده است.
وی تأکید کرد: باید از بحثهای نظری فاصله بگیریم و امکانات درونیمان را بشناسیم. سوال اصلی این است: چطور مقاومت و صلح میتواند پروژههای همزمان یک نفر باشد؟ مقاومتی که به مسلح بودن هم میرسد.
وی این طور پاسخ داد: در اندیشۀ امام موسی صدر گفتوگو و همزیستی در مقیاس درون کشوری است و مقاومت در برابر دشمن خارجی. در مواجهه با مناسبات بین خود باید گفتوگو را پیش ببریم و اگر دشمنی حمله کرد، مقاومت کنیم. این مطالب از سخنان امام موسی صدر برداشت شده اما ایشان از این مرحله فراتر هم رفتهاند.
- کرامت انسانی، رمز فعالیت امام موسی صدر
مجاهدی ادامه داد: در حوزه مقاومت و همزیستی، موضوع کرامت انسانی مطرح میشود. کرامت انسان به دو شکل میتواند تهدید شود: در داخل با خشونت نسبت به دیگری. اگر علیه یکدیگر جنگ را شروع کنیم، کرامت همدیگر را از بین بردهایم. ولی اگر در برابر دشمن خارجی مقاومت نکنیم، کرامت نفس خدشهدار میشود. این نگاه، از حالت عبارت معروف «با دوستان مروت، با دشمنان مدارا» فراتر میرود. امام موسی صدر بعد دیگری به این موضوع اضافه کرده است و آن اینکه جنگ با خودی خلاف کرامت انسان است و مقاومت همان هدف همزیستی را دنبال میکند.
وی افزود: برای امام موسی صدر کرامت انسان جایگاهی بسیار کانونی دارد. ایشان وقتی حتی درباره ادیان و دیانت صحبت می کند، معیارشان کرامت انسان است. میگوید دیانتی که کرامت ما را به خطر بیندازید، شرارت است. دین خادم انسان است و بنا بر این بوده که ادیان خادم بشر باشد. اگر مخدوم ما شدند و ما نسبت به نهاد دیانت در جایگاه خادم قرار گرفتیم، این خادمان به نام دین با یکدیگر میجنگند. چه زمانی این اتفاق می افتد؟ زمانی که در گامی قبلتر، کرامت انسان قربانی شده باشد. کرامت شما نباید اجازه دهد خادم دین شوید.
وی تصریح کرد: برای امام موسی صدر جایگاه کرامت نفس بیشتر از هر چیزی است که معمولاً علما و متدینان به آن قایل هستند. این مفهوم در فهم اندیشه و نگاه امام موسی صدر بسیار کلیدی است به طوری که اگر آن را منظومۀ فکری امام حذف کنیم تقریباً هیچ چیز سر جای خود قرار نمیگیرد.
مجاهدی در ادامه در تعریف خشونت گفت: وقتی کسی علیه کسی خشونت می ورزد در واقع، حریم کرامت او را نقض میکند؛ چه زبانی باشد و چه فیزیکی. ما معمولاً مقاومت را با نوعی خشونت ورزی یکی میگیریم. به این دلیل تصور میکنیم با همزیستی و گفتوگو همخوان نیست.
وی ادامه داد: سوال اصلی این است که مقاومت در واقع در برابر چیست و برای حفاظت از چه چیزی؟ امام وید بسیاری از مستشرقان میگویند اسلام دین جنگ طلب است در صورتیکه این تعبیر درست نیست. اسلام برای خشونتورزی توجیه نمیسازد. چون آن را دنبالکردن انانیت میداند. اسلام یعنی تسلیم در برابر معیارهایی که من و دیگری به طور یکسان برابر آن تسلیم هستیم. پس اسلام خشونت طلب نیست.
- مقاومت، قیام علیه خودمحوری است
وی تصریح کرد: دین میگوید برای ممکن بودن همزیستی باید مقابل حاکم نشدن انانیت و خودمحوری مقاومت کنید. نه اینکه برابر دیگری دست به سلاح ببرم، بلکه هرجا انانیت و خودمحوری باشد با آن مقابله می کنم. به این ترتیب مقاومت خشونت علیه دیگری نیست، قیام علیه خودمحوری است؛ من در مقابل خود محوری تو میایستم نه خود تو و منشأ این ایستادگی نفی خودمحوری است. به این ترتیب مقاومت به شرط گفتوگو و تعایش تبدیل میشود و در سیری علی و معلولی قرار میگیرد. مقاومت جایی معنا پیدا میکند که امکان گفتوگو منتفی شده است، درحالیکه خشونت از بین برندۀ زمینۀ گفتوگو و همزیستی است. مقاومت تلاش میکند زمینه گفت وگو را فراهم کند.