کانون گفت‌وگو برای گسترش و ترویج دیالوگ فعالیت می‌کند.

مشکلات دیدگاه‌هایی که «دیگری» را به رسمیت نمی‌شناسند

بوبر در فصل دوم از کتاب Between Man & Man به نقد دیدگاه‌هایی که «دیگری» را به رسمیت نمی‌شناسند پرداخته و مشکلات این دیدگاه‌ها را بازگو می‌کند.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی کانون گفت‌وگو، هفتمین جلسه از سلسله درس گفتارهای کانون گفت‌وگو با موضوع دیدگاه‌های مارتین بوبر در کتاب Between Man & Man صبح امروز، 20 مهرماه با تدریس دکتر رسول رسولی‌پور برگزار شد.

در ابتدای این جلسه قطعاتی از کتاب «نور جهان» شامل گفت‌وگوی لیدی داتاس با کریستین بوبن خوانده شد. در بخشی از این قطعات که درباره همدلی با «دیگری» است، آمده است: «همدلی یعنی آنچه را که دیگری احساس می‌کند به سرعت آذرخش حس کنیم. همدلی چون شاخکی در دل ماست که در آن دیگری را لمس می‌کنیم. دل دستگاهی نوری قوی‌تر از تلسکوپ‌های ناسات و مهم‌ترین اندام شناخت است. با همدلی آنچنان می‌توان مراقب دیگری بود که خود هیچگاه بدان صورت مراقب خود نبوده است.»

بحث و بررسی درباره نقد بوبر از دیدگاه‌هایی که دیگری را به رسمیت نمی‌شناسند، موضوع جلسه امروز بود. گزیده سخنان دکتر رسولی‌پور در این جلسه به شرح زیر است:

از نظر بوبر اصل «دیدار»، زندگی واقعی است چرا که هستی در توجه به «تو» معنا پیدا می‌کند. هستی از زمانی که خدا خلق می‌کند، آغاز می‌شود و این خلق، خلقِ «دیگری» است که مواجهه با «تو» را عیان می‌کند.

زیباترین لحطه هستی دیدار با دیگریِ ناآشنا در مکانی ناآشناست. این دیدار فربهی وجودِ فرد را نشان می‌دهد. تمرین ارتباط با ناآشنا دیدن مکان‌هایی که پیشتر ندیده‌ایم به ما گشودگی وجودی می‌دهد. ما نباید دایره دوستانمان را تنگ کنیم بلکه باید تمرین دوستی با نادوست کرد.

در قاموس بوبر فرد باید به مقام «تفرد» برسد و همین مقوله تا جایی پیش می‌رود که حتی تعریف دین هم از تعریف مرسوم متفاوت می‌شود. بودن متعارف و آشنا، ناآشنا می‌شود و دیگر بر بودن «من» دلالت ندارد؛ بلکه بر مشارکت «من» در هستی اکنون تلقی می‌شود. این همان معنای است که سورن کی‌یر کگور در سخن مبنایی‌اش گفت که «فرد ارتباط با خدا پیدا می‌کند.» به طور کل در تعریف بوبری انسان در ارتباط معنا پیدا می‌کند. نگاه بوبری با انسان انتزاعی نسبتی ندارد، بلکه با انسان مرتبط شده کار دارد. به عبارتی این مشارکت انسان در «هستی اکنون» است که او را تعریف می‌کند.

ارتباط با هستی، به هستی معنی می‌دهد. بوبر مدام تاکید می‌کند که در ارتباط قرار نیست که من در دیگری ذوب و حذف شوم، چرا که اگر من حذف شوم دیگری نیز حذف می‌شود. بنابراین دیدگاه بوبر عرفانی نیست.

تلقی عموم ما این است که قیامت یعنی جایی که خدا با ما تنها می‌شود، یوم الحساب یا وقت مجازات است و ما مدام از این مواجهه ترس داریم. در صورتی که مواجهه با پروردگار فقط به مجازات ختم نمی‌شود. قیامت، همین زندگی امروزی است.

ما از پاسخگویی می‌ترسیم چرا که سوال پرسیدن برای ما صرفا آزمون و امتحان است. نزد ما سوال پرسیدن به معنای احیا نیست. از کسی که سوال می‌شود در واقع روند احیا شدن برای سوال شونده پیش می‌آید. در قیامت نیز اگر خدا از ما سوال می‌کند، ما احیا شده و به حساب آورده می‌شویم. پاسخگویی فرهنگ احیاست. بوبر می‌گوید کسی که از پاسخ سرباز می‌زند در واقع از شنیدن «کلمه» سرباز زده است.

ما نه باید موجودات را دربرابر خدا ایستاده ببینیم و نه ذوب در او. ما باید همه چیز را آنچنان که هستند در خدا ببینیم و این نوعی حیات صومعه‌ای است و تجربه‌ای از فردیت و تجرد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.