شهرسازی ما فاقد فضاهای عمومی گفت وگو است
گروه معماری و شهرسازی مرکز بینالمللی گفتوگوی تمدنها در تیر و مرداد سال 1380 سه جلسه با موضوع «ابزارهای فرهنگی جهت طراحی فضاهای گفتوگو در اماکن عمومی شهرها» برگزار کرد. در این نشستها صاحبنظران و متخصصانی چون دکتر محمدتقی رضویان، دکتر محمدمنصور فلامکی، دکتر یوسف شفاهی، دکتر محمدعدالتخواه، دکتر فتانه نراقی، دکتر ساعد سمیعی، زهرا تشکر و حمید نوحی به ارائه نظریات خود پرداختند.
چکیدهای از مباحث طرح شده در این نشستها را در ادامه میخوانید.
سخنران | چکیده سخنرانی |
محمد عدالتخواه | سابقه گفتوگو به سابقه تاریخ بشریت برمیگردد. بشر از همان زمانی که از فردیت بیرون آمد و اجتماعات دو نفره و بیش از آن را تشکیل داد به گفتوگو و برقراری ارتباط نیاز پیدا کرد و متناسب با نیاز خود به ایجاد فضا پرداخت. مثلا در خانوادههای ما همیشه گفتوگو بر سر سفره انجام میشده اگرچه شاید امروزه دیگر اینطور نباشد، اما در هر حال گفت وگو به عنوان یک نیاز بشری همواره وجود داشته حالا در بعضی فضاها و ادوار یک طرفه و در شرایط دیگر دوطرفه بوده و امروزه هم که دیگر گفتوگوی تمدنها مطرح شده است.
گفتوگوی دو طرفه مکان مناسب خود را میطلبد. یکی از موضوعاتی که در اینجا میتوانیم راجع به آن صحبت کنیم این است که آیا فضاهای موجود شهرها و فضاهای جدیدی که شهرداری بهوجود میاورد مثل پارکها، فرهنگسراها، کتابخانهها و غیره، مناسب گفتوگوی متقابل هستند یا خیر؟ مثلا یک پارک علاوه بر اینکه فضای سبز کافی دارد و طراحی نقشه آن صحیح است و در مکان مناسبی واقع شده، باید دارای فضای عمومی برای گفت وگو نیز باشد. کارکرد میدانهای ما در حال حاضر عمدتا پخش ترافیک است، بدون شک نمیتوان انتظار داشت که در این مکانها گفتوگو صورت گیرد، اما میدانچههای ما در گذشته این کاربری را داشتند. بدون شک امروز با حضور اتومبیل و زندگی ماشینی ما دیگر نمیتوانیم میدانهایمان را مانند میدانچههای قدیم بسازیم، اما میتوانیم فضاهایی را ایجاد کنیم که با زندگی جدید نیز همخوانی داشته باشد. من به عنوان یک شهرساز سعی خواهم کرد دست کم در جاهایی که اندیشه گفتوگو ایجاد شده، توجه به فضای عمومی را در دستور کار خود بگذارم تا هم به نیاز موجود پاسخ دهم و هم موجب رشد این فرهنگ شده باشم. |
محمدتقی رضویان | در گذشته به تناسب نیازهای موجود، فضای مناسب برای گفتوگو وجود داشته که این فضاها اکنون دیگر یا به طور فیزیکی از بین رفته یا کارکرد خود را از دست داده است. این فضاهای گفتوگو در همه جای دنیا یا توسط نهادهای دولتی به وجود میآمده یا بر اساس نیازهای موجود در جامعه توسط خود جامعه ایجاد شده است. مثلا فضاهای گفتوگو در روم یا یونان یا تالار تخت جمشید در ایران از جمله فضاهایی بوده که توسط حکومت ایجاد شده و فقط طبقات خاصی از مردم در آن حضور مییافتند.
بعضی از فضاها به دلیل نیاز اجتماع و توسط خود مردم به وجود میآمده و مردم هم از آن استفاده میکردند. میدانها در ایران در بعضی محلههایی که هنوز تغییر چندانی نکردهاند، همین کارکرد را دارند. بعضی از این مکانها کارکرد تجاری نیز داشته و مردم ضمن اینکه به مبادله کالا میپرداختند، تبادل اطلاعات نیز میکردند که این فضاها اکنون دیگر وجود ندارد. موضوع گفتوگو از سه جنبه قابل بررسی است که یک مثلث را تشکیل میدهد. یک ضلع این مثلث احساس نیاز به گفتوگوست. ضلع دیگر شرایط موجود از قبیل فضای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی محیط طبیعی است. ضلع سوم که از دو ضلع دیگر بهوجود میآید، فضای گفتوگوست. برای اینکه فضای گفتوگو داشته باشیم باید ابتدا نیاز به آن بوجود آمده باشد و فضای حاکم نیز این نیاز را به رسمیت بشناسد. |
ساعد سمیعی |
به نظر من در اینجا بحث گفتوگو به منظور تبادل اندیشه با گفتوگو برای مبادله اخبار و اطلاعات اشتباه گرفته شده است. در گذشته مردم از دهات میآمدند لب جاده که اخبار بگیرند یا کنار چشمه و چاه یا در قهوهخانه و میدانها جمع میشدند. تا خبرها را رد و بدل کنند. بعد که شهرها کمی شکل گرفت کنار در خانهها روی سکو این طرف و آن طرف شکل گرفت و بعد هشتیها در خانههای بزرگ و به همین ترتیب. این مکانها به منظور مبادله اطلاعات بودهاند نه تعامل فکری. وقتی در مورد فضاهای عمومی روم یا یونان باستان حرف میزنیم میدانیم که در واقع فضاهای فکری بودهاند. باید به این نکته مهم توجه داشته باشیم که گفتوگو در میدانهای ما با گفتوگو در فضاهای عمومی روم یا یونان نوعا تفاوت داشته است و در کشور ما این تعاملات اندیشهای در فضاهای خاص و خصوصی صورت میگرفته است، شاید خانقاه مثالی از این دست باشد. مشکل دیگر فضاهای ما این است که اصلا فضای گفتوگو نیستند و در واقع گفتوشنود هستند. یعنی صحبت کردن در این فضاها یک طرفه بوده و تبادل اندیشهای که به منظور ارتقای طرفین باشد صورت نمیگرفته است. |
فتانه نراقی | واقعیت این است که فضاهای همگانی ما را بناهای همگانی تعریف میکنند و فضاهای خصوصی هم توسط بناهای خصوصی تعریف میشود. فضاهای مسکونی ما کاملا یک فضای خصوصی است. در حالی که در اروپا خانههای مسکونی در کنار یکدیگر کوچه و خیابان را میسازند که این کوچه و خیابان اغلب فضای عمومی هستند. خیابان جای گفتوگو و زندگی مردم است و بسیاری از اندیشهها در آنجا متبلور میشود؛ اما در ایران ما هرگز نمیتوانیم خانهها را دور بچینیم و بگوییم فضای وسط آن فضای عمومی است، فضاهای عمومی و خصوصی ما کاملا جدا از یکدیگر هستند و این دلایل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دارد.
شهرسازی ما نشان میدهد که تقریبا فاقد فضاهای عمومی گفت وگو، همانند غرب، بودهایم. دلایل این امر ریشه در تاریخ استبدادی و حکومت بیگانه بر کشور ما دارد و از آنجا که مرز بین مردم و حکومت کاملا مشخص بوده در واقع مشارکت مردم بسیار کم است و به همین دلیل ما تقریبا فاقد فضاهای مدنی در شهرهایمان هستیم. فضاهای مسکونی ما کارکردشان در درون خودشان است و درون خودشان با یکدیگر گفتوگو دارند نه با حکومت. تا پیش از صفویه حدود 800 سال حکومت ترک و عرب بر ما حاکم بوده و مردم با آنها هیچگونه ارتباط و پیوندی نداشتهاند. بعد از صفویه نیز ما از آنجایی که فاقد حکومتهای محلی بودهایم باز هم بین مردم و حکومت هیچگونه پیوند و گفتوگویی نبوده است. امروزه که وارد عرصه مدرن شدهایم میخواهیم آمفی تئاتر و سالنهای کنفرانس را به عنوان فضای گفتوگویی ایجاد کنیم، در حالی که فضای گفتوگو، فضای باز و آزادی است که هر شهروندی آزاد است هر زمان بخواهد بدون هیچ قاعده و قانونی وارد آن شود. حکومت باید چنین فضایی را بپذیرد و به آن اجازه حضور بدهد و در واقع زمانی که بین زندگی مردم و حاکمیت اشتراک وجود دارد این فضاها به وجود میآید. شهرداریها و برنامهریزان شهری در نظر داشته باشند که اگرچه فضاهای تعریف شدهای مانند سالن اجتماعات و مجموعه سالنها و فضاهای باز و بسته عملکردهای مفیدی دارند، اما منظور از فضای عمومی، فضای باز و کاملا آزادی است که هیچ قاعدهای بر آن حاکم نباشد و ما در شهرسازی خود به چنین فضاهایی نیاز داریم. |
زهرا تشکر |
بدون شک برای رسیدن به شهروند آگاه، نیاز به گفتوگو داریم. یکی از الزامات گفتوگو نیز فضای کالبدی مناسب است. حال این سوال مطرح میشود که آیا فضاهای کالبدی شهرها فضای گفتوگو هست؟ و اگر نیست این فضای کالبدی باید دارای چه ویژگیهایی باشد؟ مدرسه یا خانقاه در گذشته ایران فضاهایی هستند که صرفا یک قشر خاص نخبه در آنجا با یکدیگر گفتوگو میکردند، در حالیکه نمیتوان این فضا را حوزه عمومی نامید. اگر حوزه عمومی را در کنار عرصه حکومتی و عرصه خصوصی ببینیم فضاهایی که نخبگان در آنجا حضور پیدا میکنند جزء عرصه خصوصی است نه حوزه عمومی. در حالیکه در تمدن غرب عرصه عمومی نیز شکل گرفته و بسیاری از تعاملات اندیشهای در این حوزه صورت میگیرد. واقعیت نشان میدهد که گرایش به سمت تمرکززدایی و حکومتهای محلی در تمام دنیا از جمله کشور ما سبب شده است که مدیران شهری نیز به ضرورت مشارکت مردم پی ببرند و این خود موجب تحول رابطه شهرداریها با مردم شده است. امروزه دیگر شهرداریها میدانند که آنها هم متقابلا به مردم نیاز دارند و این نیاز باید از طریق مشارکت پاسخ داده شود. مشارکت نیز در دوران خود نیاز به گفتوگو دارد و گفتوگو فضای کالبدی خاص خود را میطلبد. |
محمدمنصور فلامکی | در پاسخ به این سوال که آیا شهرهای ما به سمت برآورده کردن نیاز به فضاهای گفتوگویی حرکت کردهاند یا خیر، باید ویژگیهای شهر و مردم خود را به درستی بشناسیم. آنچه در دانشکدهها آموزش داده میشود این است که از روی طرح و نقشه مسیرهای اصلی را مشخص میکنند و بعد مراکز را با دایره پررنگ میکنند و تعیین میکنند که فضاهای شهری چگونه تخصیص یافته است در صورتی که که شاید ما بتوانیم فضاهای گفتوگوی خود را متفاوت از آنچه در کشورهای دیگر بوده به گونه دیگری شناسایی و تعریف کنیم. |
حمید نوحی |
مهمترین عنصر گفتوگو رعایت حقوق شهروندی و احترام به انسانهاست. اساسا گفتوگو زمانی امکانپذیر میشود که هرکس برای شخصیت انسانی خود و طرف مقابل احترام قایل باشد و برای او حقی معادل با حق خود منظور کند. وقتی ما بتوانیم دیگران را پذیرا باشیم تازه میتوانیم وارد فضای گفتوگو شویم. این گفتوگو میتواند با هممحلهای، غیرمحلهای، جوان با جوان، شهروندان با یکدیگر، شهرها با یکدیگر، کشورها با یکدیگر و میان تمدنها باشد، اما اساس آن بر احترام است. اگر اصل احترام را بپذیریم نمودهای آن در شهر چندان دشوار نیست. همه شاهدیم که برداشتن نرده پارکها تا چه حد در حس احترام به شهروندان و احساس تعلق به شهروندان به شهر موثر بوده است. نمونههایی از این دست میتواند بسیار فراوان و ساده باشد. یکی از کارهای زیربنایی مهمی که میتوان انجام داد تشویق و ترویج نشریات محلی و منطقهای است. این نشریات ضمن آموزش حقوق و وظایف شهروندی، خود فضایی برای گفتوگو و مشارکت هستند. در واقع با نگاههای مختلفی میتوان به گفتوگو پرداخت. |
یوسف شفاهی |
قلمرو عمومی به طور کلی چیزی فراتر از مکان گفتوگوست. قلمرو عمومی حوزهای است که افراد در آنجا با یکدیگر تعاملات اجتماعی دارند و یکی از این تعاملات میتواند گفتوگو باشد. بنابراین وقتی میگوییم گفتوگو یا فضای گفتوگو منظورمان همان ارتباط برقرار کردن است. مثلا خطکشی خیابانها یا رد شدن عابران پیاده از پل عابر نوعی گفتوگوی میان شهروندان و شهرداری است. آنچه امروزه در شهرهای ما اتفاق میافتد این است که ما در شهرهایمان فقط ازدو سلول استفاده میکنیم، از خانه به محل کار میرویم و از محل کار به خانه برمیگردیم. یعنی شهر برای ما به وسیلهای تبدیل شده که ما را به دو مقصد هدایت میکند و برای ما فقط نقش عبوری و گذار دارد. |