امکان دیالوگ سوتفاهمها را رفع میکند/ این کتاب فتح بابی برای گفتوگوی فلسفی است
داوری اردکانی گفت: شرق دور از همان ابتدا درصدد برآمد که فلسفه اروپایی را بفهمد و رفع سوءتفاهم کند. باید دید آیا امکان نوعی دیالوگ یا هم سخنی هست یا نیست؟
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی کانون گفتوگو؛ جلسه بررسی کتاب «گفتوگویی میان هگل و فیلسوفان اسلامی» با حضور رضا داوری اردکانی، استاد فلسفه و رئیس فرهنگستان علوم، سیدمحمدرضا بهشتی، استاد فلسفه دانشگاه تهران، علی اصغر محمدخانی و سیدحمید طالب زاده، نویسنده کتاب، روز سهشنبه هفتم آذر ۱۳۹۶ در مرکز فرهنگی شهرکتاب برگزار شد.
محمدخانی که اجرای جلسه را بر عهده داشت، در ابتدا با اشاره به نیاز گفتوگو در درون و برون کشور گفت: این کتاب آغازی برای گفتوگوی فلسفه سنتی ما با فلسفه غرب است. در دهههای اخیر به فلسفه تطبیقی بسیار پرداخته شده است. اگرچه این کتاب فلسفه تطبیقی نیست و در واقع نوعی گفتوگو میان فلاسفه بزرگ اسلامی مانند ملاصدرا و ابنسینا با فلاسفه شناخته شده غرب مانند کانت و هگل است.
وی مطالعه کتاب «گفتوگویی میان هگل و فیلسوفان اسلامی» را سنگین و دشوار خواند و ادامه داد: امیدوارم جلسات و نشستهای اینچنین به درک بهتر محتوای این کتاب کمک کند. همچنین امید دارم که پژوهشها و تالیفاتی مانند آنچه که آقای طالبزاده انجام دادند استمرار یابد، تا بتوان به گفتوگوی هرچه بیشتر و بهتر میان فلسفه غرب و اسلامی برسیم.
فتح بابی برای گفتوگوی فلسفی
داوری اردکانی، فیلسوف شناخته شده که چندین دهه فعالیت فلسفی خود را به گفتوگو میان فلسفه غرب و اسلامی گذاشته است، کتاب طالبزاده را فتح بابی برای موضوع گفتوگوی فلسفی خواند و گفت: من چیزی جز تحسین برای این کتاب ندارم. مسئلهای که در این کتاب مطرح شده بسیار لازم و ضروری است و قطعا اثر خودش را خواهد گذاشت.
وی با انتقاد از نظام تحصیلی گفت: ما در حال تولید فلهای فیلسوف هستیم! این کتاب سخت است و من انتظار ندارم کسانی که فلهای دکترای فلسفه میگیرند بتوانند آن را بخوانند.
اردکانی اختلاف نظرها بین فلاسفه غربی و اسلامی را به دلیل تفاوت در مبنای تفکر آنها دانست و اشاره کرد: طالب زاده در این کتاب مستقیم به سمت این موضوع رفته است و با این توانایی انجام شده که کانت و هگل را به زبان فلسفه اسلامی برگرداندهاند که این کار را هر کسی نمیتواند انجام دهد، بلکه باید منطق و فلسفه اسلامی را بداند و هر دو سوی مطلب را درک کرده باشد. اگر سهم این کار مشکل است به این جهت است که اصطلاحات فلسفه ابن سینا و ملاصدرا در آن به کار رفته است.
داوری اردکانی افزود: فلاسفه اگر حرف همدیگر را نمی فهمند و همدیگر را درک نمی کنند از این جهت است که مبانی متفاوت دارند. کانت هم وقتی در قلمرو منطق انتزاعی قرار میگیرد بسیاری از حرفهایش را قبول ندارد. هگل هم همین طور است. ما اصلا توجه به این موضوع نکردیم که وقتی فلسفه غرب شکل گرفت اصلاً به منطق ما کاری نداشتند. کانت بر مبنای دیگری کارش را شروع کرده است ولی دانشجوی فلسفه باید بداند که فیلسوفان بر چه مبنایی حرف زدهاند. باید دید که آیا سوءتفاهمی که بین فیلسوف ما و فیلسوف اروپایی وجود دارد قابل رفع است؟ در واقع طالبزاده فلسفه هگل و کانت را به زبان فلسفه اسلامی برگردانده. برای این کار نیاز به درک هر دو فلسفه است.
رئیس فرهنگستان علوم در بخش دیگری از سخنان خود اشاره کرد: شرق دور از همان ابتدا یعنی از ۲۰۰ سال پیش درصدد برآمد که فلسفه اروپایی را بفهمد حال بعد از ۱۰۰ سال تاخیر نمیگویم که کوششی در این راه نشده بلکه کوششهایی شده و من خود هم قدمهایی برای رفع سوءتفاهم برداشتهام و باید دید آیا امکان نوعی دیالوگ یا هم سخنی هست یا نیست؟
سنت فلسفی ما نیاز به نقد دارد
طالبزاده سخنانش را با ارجاع به کتاب «خرد سیاسی» اردکانی آغاز کرد و گفت: در این کتاب اردکانی به ویژگیهای انسان توسعه نیافته اشاره میکند که یکی از ویژگیهای این انسان بهره نگرفتن از خرد نقاد است.
وی تحقق توسعه را نیازمند فلسفه دانست و گفت: در غرب توسعه به وسیله فلسفه صورت گرفت. فلسفه ما باید به فاصله با توسعه یافتگی بیاندیشد.
طالب زاده با بیان اینکه فیلسوفان اسلامی مانند ملاصدرا و ابنسینا بسیار به فیلسوفان یونانی ارجاع میدهند گفت: حقیقت در گذشته است و از آن طریق باز تولید میشود. دیدگاه سنت گرایان چیزی جز شکوه گذشته نیست. امروزه جهان فاصله بسیاری با خرد جاویدان دارد.
نویسنده کتاب «گفتوگویی میان هگل و فیلسوفان اسلامی» بر نیاز نقد سنت تاکید کرد و اظهار داشت: سنت باید به نقد گذاشته شود تا در حیات فرهنگی ما زنده باشد یعنی تواناییهایش و آنچه در آن نهفته است مطرح شود تا کارهایی که میتواند و نمیتواند انجام دهد شناخته شود. این نقد زمانی امکانپذیر است که با فلسفه غرب مواجه شود.
مواجهه با اندیشه متفاوت راه پر فراز و نشیبی است
محمدرضا بهشتی در این جلسه به نحوه تحریر این کتاب اشاره کرد و گفت: اتفاق بسیار مثبتی که در نگارش این کتاب رخ داد قرائت بخشهایی از کتاب میان مدرسان و فیلسوفان برای ارائه نظرات آنها بود. این حرکت میتواند به الگویی برای دیگر کتابها تبدیل شود.
وی درباره مطالعات تطبیقی فراوانی که در سالهای اخیر انجام شده عنوان کرد: این که در رشته فلسفه تطبیقی در سطح ارشد و دکترا تحصیل کرده داشته باشیم خیلی خوب است. البته بسیاری از مطالعات تطبیقی در این سالها تلاش داشتند بگویند که ما بر فلسفه غرب برتری داریم. این یک راه برخورد با اندیشه متفاوت است. راه دیگر درک طریقه تفکر آن اندیشه است. در کل مواجهه با اندیشه متفاوت راه پر فراز و نشیبی است که این کتاب این مواجهه را در مسیر دیگری قرار میدهد و راه را هموار میکند.