اشتراک در مبـانی شرط گفتوگــو نیســــــت
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی کانون گفتوگو، به نقل از خبرگزاری هم میهن، دکتر محمد مهدی مجاهدی، محقق و مدرس اندیشه سیاسی، در مصاحبه با این خبرگزاری به بررسی امکان گفتوگو در شرایط کنونی پرداختهاند که خلاصهای از مصاحبۀ ایشان را در این مطلب میخوانید:
دکتر مجاهدی: یکی از روشهایی که در نظریۀ سیاسی از آن استفاده میشود، بازآفرینی نظریهها در وضعیتهای حدی است تا با فرض تحقق نظریه در منتهای منطقیاش دریابیم یک نظریه در شرایط ایدهآلاش چه پیامدهایی دارد. تصور کنید در جهانی فرضی، افراد نهتنها در برخی مبانی بلکه در همه مبانی مشترک باشند. آیا در چنین جهانی اصلا گفتوگو معنا دارد؟
* از هممسئلگی دستکم دو تعبیر میتوان داشت. در تعبیر اول، هممسئلگی اعم است از اینکه هممسئلهگان، بالقوه، بتوانند مسئله مشترک را ادراک کنند.
* اختلاف مبانی و تعارض منافع ویژگی نازدودنی سیاست و جامعه است. تراژدی یکی از قالبهای بیان این واقعیت است. از دوران باستان تا امروز تجربه و مفهوم تراژدی همیشه در اندیشه سیاسی حاضر بوده است، همان پدیدهای که گاهی از آن با تعبیر «سرشت سوگناک هستی انسان» یاد میشود.
*گفتوگوی مهم و معنادار در اساس یعنی گفتوگو بین کسانی که هممبنا نیستند وگرنه گفتوگوی داخلی میان هممبنایان چیزی شبیه «عزیزم گفتن و جانم شنیدن» از آب در خواهد آمد. در جهان واقعی، گفتوگوی حلمسئلهای و گرهگشا میان حاملان، حامیان و عاملان طرحهایی برای سیاست و جامعه درمیگیرد که جمع سالم و حداکثری میان ارزشهای بنیادینشان ناممکن است.
*اگر بخواهم روشنتر بگویم، باید نکتهای را اضافه کنم. اینکه طرف مقابل ایدئولوژی را به جای عقل، حفظ نظام را به جای اخلاق و حکم یک فرد را برتر از قانون نشانده، خودش موضوع گفتوگو است، نه مانع گفتوگو. طرف مقابل نیز میتواند همینگونه سخن بگوید. مگر طرف مقابل از بام تا شام مدام این عقل دکارتی-کانتی را ایدئولوژی و بردگی تکنولوژی و انسانباوری را عصیان در برابر حقیقت غایی عالم و فردگرایی را نفسپرستی نمیخواند؟
*اوج سنت گفتوگوی سقراطی گفتوگو با سوفسطائیان است؛ یعنی معرفتستیزان و نسبیتباورانی که هر اشتراکی با سقراط ممکن بود داشته باشند، مگر اشتراک در مبانی اخلاقی، معرفتی و قانونی. وجه اشتراک سقراط و سوفسطائیان البته زندگی در یک جامعه بود.
* مانع اخلاقیت در جامعه سیاسی ما این باور است که «حفظ نظام اوجب واجبات است». البته شکل دقیق این عبارت این است: «حفظ نظام از اوجب واجبات است». برای پیشرفت بحث، بیایید با صرفنظر از آن «از» فرض کنیم کموبیش مراد همین بوده است و گزاره را همان در نظر بگیریم که آقای ملکیان نقل کردهاند. از تعابیر که عبور کنیم و پوستین وارونهای را که تن این معنا هست اگر درآوریم، معنای زیر این جامه، اصالت امنیت است. قائل چنین سخنی لابد معتقد است امنیت گوهریترین ارزش این نظام است.
*یکی از ایدههای درخشان نو نهادگرایان، طرح مسئله توسعه در زمینهای از رقابت بر سر منافع متعارض است. به نظر من، ایدئولوژیزدودهترین تعریف توسعه این است: ظرفیتافزایی مدام برای کشف بهنگام مسائل و حل بهینه آنها. با این فهم از توسعه، آنچه از نونهادگرایان میتوان آموخت یکی این است که راه توسعه بسیار باریک است، ولی هیچگاه بسته نیست.
متن کامل گزارش فرزاد نعمتی، خبرنگار گروه فرهنگ خبرگزاری هم میهن را در لینک زیر بخوانید: