کانون گفت‌وگو برای گسترش و ترویج دیالوگ فعالیت می‌کند.

رواج گفت‌وگوهای آگاهانه، اعتماد اجتماعی را بالا می‌برد

هفتمین گردهمایی سالانه کانون گفت وگو با موضوع «گفت وگو و اعتماد»، چهارم اسفند ماه ۱۳۹۷ در تالار ایوان شمس برگزار شد. دکتر محمد مهدی مجاهدی، نخستین سخنران اصلی این گردهمایی بود که در سخنان خود به مفهوم گفت و گو و ارتباط آن با اعتماد پرداخت.

گزیده ای از سخنان او را در ادامه می خوانید:

– گفت‌وگو همانطور که از عنوان فارسی و معادل‌های عربی و لاتین آن مشخص است، امری دوسویه است. اما در کاربرد متعارف معمولا گفت‌وگو با دیگری مراد است، یعنی گفت‌وگوی خود و دیگری. دیگری به حکم دیگری بودن با خود یا ما یا طرفی از گفت‌وگو متفاوت است. از قضا هرچه این تفاوت‌ها بیشتر باشد، گفت‌وگو سودمندتر است. اگر تفاوت کمتر باشد گفت‌وگو به تکرار مکررات می‌افتد.

– گفت‌وگو یک وجه معرفت شناختی دارد و برای حل مسئله به کار می‌رود. به این ترتیب این مفهوم یک مسیر کلامی نیست که یک یا هر دو طرف قصدشان مجاب کردن دیگری باشد. گفت‌وگو القا و تلقین نیست. گفت‌وگو شبیه تدریس هم نیست. گفت‌وگوی اصیل شبیه سازی نیست و اول و آخرش گشوده است.

– گفت‌وگو با شرط گذاری شروع نمی‌شود بنابراین آغازش باز است. همچنین پایان گشوده دارد و دو طرف نمی‌دانند که در آخر گفت‌وگو قرار است به چه چیز برسیم. آخر گفت‌وگو در همان آخرش مشخص می‌شود. پایان گفت‌وگو قابل پیش بینی نیست و دو طرف پایانی از پیش مشخص نکرده‌اند. بنابراین گفت‌وگو از جنس هدایت و راهنمایی نیست و از جنس تعیین و تکلیف اختلافات حقوقی و قضایی هم نیست.

– گفت‌وگو یک راه معرفتی است که از راه هم نوایی افق‌ها را به موضع سومی می‌رساند که نسبت به مواضع طرفین گفت‌وگو در سطح بالاتری قرار دارد. دو طرف گفت‌وگو پیش از گفت‌وگو به خطاهای خود واقف نبوده و در خلال گفت‌وگو به کشف خطاهای خود رسیده و سعی می‌کنند در حذف آنها بکوشند. بنابراین نقطه پایان گفت‌وگو نسبت به نقطه شروع مرتفع‌تر است.

– اعتماد مفهوم چند لایه‌ای دارد و مفهوم بسیطی نیست. از قضا مفهوم سرراستی هم نیست. یک مفهوم سه چهره است. یعنی این مفهوم واجد سه وجه است که این وجوه باهم در تعارض نیستند. هرکدام احکام ویژه خود را دارند و با زبان خودشان با ما سخن می‌گویند. دریافت هرکدام از آنها رویکرد متفاوتی را از ما می‌طلبد.

– وجه روانشناختی اعتماد فوق‌العاده درشت و برجسته است. وقتی از اعتماد در روزمره صحبت می‌شود مراد ما وجه روانشناختی اعتماد است و وجهی سوبژکتیو دارد. وقتی از اعتماد یا عدم اعتماد صحبت می‌کنیم ظاهرا داریم درباره یک ایستار روانشناختی درباره موضوع اعتماد یا بی اعتمادی خودمان حسمان را بیان می‌کنیم. و درباره دلایل آن معمولا به خود ارجاع می‌دهیم.

– اما اعتماد یک وجه مهم و برجسته معرفت شناختی هم دارد که در واقع در همین جا ارتباط آن با گفت‌وگو نیز برجسته می‌شود. اعتماد به معنای روانشناختی کلمه از قضا شرط گفت‌وگو نیست و معلوم هم نیست برای گفت‌وگو خوب باشد چون ممکن است سر از خودفریبی دربیاورد.

– اعتماد در مقام شناخت، معنای خیلی مشخص و عملیاتی دارد و آن انتخاب از بین دو وجه است که یک وجه از آن را می‌توان اعتماد نامگذاری کرد. شناخت شناسان نوعی خوشبینی را در کنار نوعی بدبینی برای گفت‌وگو تجویز می‌کنند. یعنی نباید کنش‌های گفتاری دیگری در گفت‌وگو را حمل بر سوءنیت او کنیم. ما باید دائما این استراتژی را دنبال کنیم که هر رفتار گفت‌وگویی دیگری ناشی از حسن نیت اوست، حتی اگر صورت زبانی خوبی نداشته و آزاردنده و گستاخانه باشد.

– ما باید دائما فرضمان این باشد که دیگری نیت سوئی ندارد و قصد و غرضش توهین و آزاردادن ما نیست. از طرفی هم باید نوعی بدبینی معرفت شناختی را لحاظ کنیم. ما محتوای سخن دیگران را به صرف اینکه گوینده اسناد یا دلایلی را اقامه می‌کند، نباید به سمع قبول بشنویم. یعنی استراتژی ما با محتوای سخن دیگران و نه قصد و غرضشان، باید بدبینانه باشد و باید بکوشیم تا آن را نقد کنیم. نکته مهم در این زمینه این است که ما باید نسبت به محتوای معرفتی آنچه که فعلا درست می‌پنداریم و موضع ماست بیش از محتوای سخن دیگران بدبین باشیم. ما باید این آمادگی را دائما در خودمان زنده نگه داریم که در گفت‌وگو، علائمی را دریافت کنیم که خطای محتوای معرفتی مان را بشناسیم. یعنی بدبینی معرفت شناختی را باید از خودمان شروع کنیم.

– بنابراین اعتماد در اینجا به معنای همان خوشبینی انسان شناختی است که ما باید حین گفت‌وگو داشته باشیم. ما باید به دیگری اعتماد کنیم و بدانیم که صورتبندی سخنان او از سر حسن نیت است. باید دائما نزد خودمان بهانه بتراشیم که اگر ۴۰ دلیل برای سوءنیت او وجود دارد اما حتما دلیلی برای حسن نیتش پیدا می‌شود و این رفتار و کنش پیامبر خاتم است. به همین دلیل برخی به پیامبر می‌گفتند که شما بسیار به افراد خوشبین هستید و جواب قرآن این بود که این به نفع مردمان است که پیامبر شما به شما اعتماد دارد و سخن شما را به حسن نیت‌تان ربط می‌دهد.

– ما درباره شروط و شرایط گفت‌وگو می‌توانیم صحبت کنیم و فهرست‌های بلند بالایی را تنظیم کنیم که گفت‌وگو منوط به چه شرط‌هایی است، اما فراموش نکنیم که فهرست این شروط یک مخاطب بیشتر ندارد و آن هم خود ما هستیم. برای دیگری نمی‌توان شرط گذاشت. شما می‌توانید برای پیش رفتن گفت‌وگو برای خود شرط‌هایی بگذارید اما برای دیگری خیر.

– گفت‌وگو در هر جامعه‌ای خوب پیش نمی‌رود فارغ از اینکه دو طرف گفت‌وگو چه شخصیتی داشته باشند، گفت‌وگو در یک ظرف اجتماعی اتفاق می‌افتد. در حوزه نظریه سیاسی دانشمندان روانشناسی سیاسی و اقتصاد سیاسی درباره ۳ مدل جامعه بر مدار اعتماد صحبت می‌کنند. آنها برخی از جوامع را اعتماد بنیاد می‌دانند. معتقدند که برخی از جوامع بنیادشان اعتماد چند جانبه و متقابل است و به لحاظ تاریخی توضیح می‌دهند که چه تعلقات مادی و فرهنگی این جوامع را متمایز می‌کند و چه ساختارهایی اجتماعی وجود دارند.

– اعتماد در میان ساختارها و نهادهای اجتماعی درونی شده‌ و این حاصل سازوکار بلند تاریخی است. در برخی از جوامع دیگر اعتماد سکه رایجی نیست و نه تنها رمز بقا نیست بلکه ممکن است به فنا شدن کسی که آن را اعمال می‌کند، بیانجامد. ما از جوامع هم‌آغوش خطر هم می‌توانیم اسم ببریم که هر حرکتی در آن می‌تواند به فاجعه رخ دهد. به این ترتیب در جوامعی که هم آغوش خطر هستند، گفت‌وگو فارغ از اراده طرف‌ها دشوار است و موانع بسیاری دارد، اعتماد حتی در چنین جوامعی شرط شکل گیری گفت‌وگو نیست.

– اعتماد بیش از آنکه شرط گفت‌وگو باشد حاصل جدیت کسانی است که آگاهانه روند گفت‌وگو را طی کرده و بهایش را می‌پردازند. اعتماد در اینجا حاصل گفت‌وگوست. بنابراین کسانی که مجدانه در چنین جوامعی به روندهای گفت‌وگویی تن می‌دهند، ناخواسته دارند درجات اعتماد اجتماعی را بالا می‌برند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.