خانواده بستری برای ارتباط و گفتوگوست
گفتوگو عنصری حیاتی در استحکام خانواده است. خانواده مستحکم خانوادهای است که اعضای آن سخن گفتن با یکدیگر را دوست دارند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی کانون گفتوگو به نقل از پایگاه خبری تحلیلی دیدنا، آنچه در ادامه میخوانید نوشته مریم رامادان درباره موضوع گفتوگو در خانواده است.
گفتوگو عنصری حیاتی در استحکام خانواده است. خانواده مستحکم خانوادهای است که اعضای آن سخن گفتن با یکدیگر را دوست دارند و از همنشینی و هم صحبتی با یکدیگر لذت میبرند و هیچ جمع و کار دیگری را به درکنار هم بودن ترجیح نمیدهند.
واقعیت این است که دنیای مدرن امروز، خصوصاً در نواحی پیشرفته با وجود کم کردن زحمات و افزودن به اوقات فراقت، امکان گفتوگو را در بین افراد به حداقل رسانده است.
در چنین دنیای پیچیدهای نقشهای متعدد و متنوعتری برای افراد غیر از نقشهای سببی و نسبی تعریف شده است که شخص را درگیر خود نموده و از او فردی ناآشنا برای اعضای خانواده میسازد.
افراد دراین فرایند ماشینی شده، درونگراتر و کم حرفتر هستند. از سیاست، پول ،رفاه، فیلم، حوادث و اینگونه مسائل بیشتر از خودشان و موضوعات مربوط به خودشان حرف میزنند؛ به آنچه بیرون از محیط و خانواده میگذرد اشراف بیشتری دارند تا به امور خانه و خانواده؛ با زبان اینترنت، روزنامه، تلویزیون و همکاران آشنایی بیشتری دارند تا زبان اعضای خانواده خود و لذا این همه، زمینههایی را فراهم میکند که فرد را به سمت کمتر با خانواده حرف زدن سوق میدهد.
این در حالی است که تجربه دانشمندان علم رفتار نشان داده است هیچ نهادی جایگاه نهاد خانواده را برای انسان پر نمیکند و فرد در برهههای سخت زندگی نیازمند همان کسانی میشود که از گفتوگو با آنها دریغ کرده و امروز در شرایط بحرانی هم از گفتوگو عاجز است.
این معضل، مشکل بزرگی است که در دنیای مدرن غرب به شدت خود را نشان داده و زمینه بروز انواع ناهنجاریهای روحی شده است. حال اگر این مسئله را در جوامع احساسیتری چون جوامع شرقی در نظر بگیریم باید منتظر ناهنجاریهای بیشتر و آثار مخرب عمیقتری باشیم.
خانواده در فرایند زندگی اجتماعی، کاردکردهای بسیار با اهمیتتر از آن چه تاکنون شنیده و خواندهایم دارد لذا به نفع اجتماع است تا از این نهادهای کوچک اما مهم به طور مؤثری حمایت نماید.
خانواده بستر ارتباط است و گفتوگو در خانواده زمینه اصلی ارتباط است. قطع ارتباط کلامی در خانواده یا کم شدن آن رابطه معناداری با افزایش ناراحتیهای روحی در بین افراد خانواده دارد.
در گذشته خانوادهها با توجه به اهمیت این موضوع این همراهی و همنشینی را با مجالس شب نشینی و گعدههای فامیلی به وجود میآوردند که امروزه بسیار کمرنگ شده است و جایگزین مناسبی برای آن تعریف نشده است.
آموزش این مسئله مهم به اعضاء این نهاد اجتماعی ضروریست. بسیاری از خانوادهها در حال حاضر از این مشکل رنج میبرند و راه حل مناسبی برای مشکل خود نمییابند.
همکاران، همسالان، تلویزیون و اینترنت به سرعت فرصت گفتوگو در بین اعضای خانواده را از آنها گرفته است و این مشکل روز به روز در حال افزایش است به نحوی که از گزارشهای والدین به مدارس و بلعکس، سوابق دادگاههای خانواده و گلایههای زوجین از یکدیگر و همچنین تنهایی بزرگسالانی چون پدربزرگ و مادربزرگ این مسئله خود را به خوبی نشان میدهد.
لازم است برای اصلاح این فرهنگ رفتاری معیوب که چون موریانه به جان ستون خانوادهها افتاده است، اعضای خانواده خصوصاً والدین بکوشند و از کودکی فرد را با محیط گرم گفتوگوی خانوادگی مأنوس کنند و همچنین دستگاههای دولتی و اجرایی که کنترل مراکز آموزشی را بر عهده دارند با برنامهای منسجم و آگاهانه این مسئله را از مدارس تا مراکز اشتغال و مکانهای اجتماعی وسیعتر پیگیری کنند.
بدیهی است با همراهی خانه و خانواده در بستر دانایی و آگاهی به دست آمده توسط مدارس، دانشگاهها و رسانهها، اعضای این نهاد حیات بخش جامعه در سلامت روح و جسم از لذت در کنار هم بودن بیش از هر امر دیگری بهرهمند خواهند شد.
فهم اهمیت و لذت در کنار هم بودن و گفتوگوی خانوادگی نیاز به آموزش دارد. آموزشی که پیچیده و پر هزینه نیست زیرا بنیانهای فطری و فکری این آموزش در نهاد خانوادهها وجود دارد .
در عین حال لازم است در زندگی اجتماعی، اولویتها در ذهن افراد دستهبندی شوند و فهم چگونگی اولویتبندی نیز احتیاج به آموزش دارد و این مهم بر عهده اداره کنندگان جامعه است که نهاد خانواده را از تهدیدها دور کرده یا زمینه واکسینه شدن آن را فراهم کنند.
در نهایت انتظار این است که اداره کنندگان دانای یک جامعه هرگز اهمیت حفظ گرمای حریم خانوادهها را در سیاستگذاری و اجرا فراموش نکنند.