کانون گفت‌وگو برای گسترش و ترویج دیالوگ فعالیت می‌کند.

آیا گفت‌وگو وسیله خوبی برای تنش زدایی است؟

وقتی كه طرفین یک نزاع حاضر باشند به روند یک گفت‌وگو تن در دهند، این روند كمک می‌كند ریشه‌ها، علت‌ها و پایه‌های نزاع فهمیده شود. به کارگیری پاره‌ای از مهارت‌های محوری گفت‌وگو می‌تواند در مواقع نزاع مفید باشد. از این دست مهارت‌ها می‌توان به این موارد اشاره کرد: دوری گزیدن از شتابزدگی، گوش دادن منضبط، حرف یكدیگر را به هنگام صحبت قطع نكردن، به احساسات وتفسیرها وعادات ذهنی خود توجه داشتن و آنها را با حقیقت مطلق یکسان نپنداشتن.

گاه گفت‌وگو در یک گروه به مباحثی مربوط می‌شود که در آنها احساسات غلیان می‌کند. در چنین حالتی راهنمای گروه باید مداخله کرده و توجه و التزام شرکت کنندگان را به ضوابط گفت‌وگو معطوف دارد. البته بهتر است راهنما قبل از شروع گفت‌وگو، این موضوع را یه افزاد تذکر داده و تفاهم آنان را به دست آورده باشد.

آیا صراحت در گفت‌وگو زمینه سوء استفاده افراد نسبت به یكدیگر را فراهم نمی‌كند؟

برای رسیدن به صراحت در گفت‌وگو، ایجاد اعتماد بین افراد دو گروه از ضروریات اولیه است. این فضای پر از اعتماد (كانتینر) زمینه تبادل و شفافیت را بنا به سخن بوبر فراهم می‌سازد. البته این صراحت به معنای ضرورت بیرون ریختن و طرح بی‌حساب تمامی افكار و احساسات درونی یک انسان نیست. تجربه نشان می‌دهد كه توجه دادن افراد به این امر كه هر عضوی خود باید بداند كه تا كجا مایل است احساسات، آرزوها، ارزش‌ها و نیازهای خود را به زبان آورد، مفید است.

آیا زمانی که به شیوه‌های معقول و متعارف به بحث و تبادل نظر مشغول هستیم، كار ما همان «گفت‌وگو» نیست؟

مسلماً بسیاری از صحبت‌هایی كه بین انسان‌ها رد و بدل می‌شود، به قول مارتین بوبر الزاما در مخالفت و ضدیت با یکدگر نیست، بلکه می‌تواند به تفاهم و اتحاد نظر منجر شود، اما اگر بخواهیم «جریان معنایابی» را آنطور كه دیوید بوهم ذكر می‌كند در نظر بگیریم، یعنی تأمل و بازنگری در اندیشه‌های خود و نیز خلق فكر جدید ــ و نه مبادله معلومات گذشته ــ  در آنصورت به تمركز و انضباط زیادی نیازمند هستیم. هر چه بیشتر در امر گفت‌وگو ماهرتر شویم، روشن‌تر در می‌یابیم كه بسیاری از صحبت‌ها از سطح تبادل آراء بالا تر نرفته و نیز بسیاری از مردم، آراء خود را به عنوان حقیقت مطلق تلقی می‌کنند.

تفاوت میان راهنمایی كردن و همراهی كردن در کجاست؟

معمولاً فرد راهنما به منظور ایفای نقش راهنمایی خود، از قبل می‌داند، به چه هدف و نتیجه‌ای می‌خواهد برسد و چه قدم‌ها و مرحله‌هایی را باید طی كند. بدین منظور او با اعمال راه و روشی خاص، افراد گروه را به تبعیت از برنامه و راه و رسم خود دعوت می‌کند.

اما در مقام همراهی، توجه فرد همراه باید به وضع موجود در گروه معطوف گردد؛ چه سوالات و ابهامات و احیاناً مقاومت‌ها و نیز چه توانایی‌هایی در گروه وجود دارد و چگونه می‌توان پتانسیل‌های موجود را شکوفا ساخت.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.