چندی است که از گروهها و افراد مختلف واژه «گفتوگو» به گوش میرسد و آن را نیاز مبرم جامعه میدانند. در شرایط حساسی که در آن به سر میبریم کانون گفتوگوی موسسۀ امام صدراین موضوع را مبارک شمرده و گامی به سوی گفتوگوی بالنده و سازنده می داند. نمونۀ این گفتوگوهای مبارک گفتو گویی است که چندی پیش دردانشگاه علامۀ طباطبایی اتفاق افتاده و آقای دکتر بیژن عبدالکریمی آن را در کانال تلگرامی خود بازتاب داده است وعیناً در پایگاه اینترنتی کانون گفتوگو منتشر میشود. کانون گفتو گو قصد دارد زین پس، دربارۀ آیین و شرایط و لوازم گفتوگو مطالبی را منتشر کند.
جناب دکتر کرامت ورز گرامی!
سلام. از دلنوشته های زیبایتان که برایم ارسال کردید بسیار سپاسگزارم. اما فقط می خواهم بر آنها بیفزایم که من، برخلاف شما، نه فقط هنوز از گفتوگو ناامید نشده ام و نخواهم شد، حتی باید بگویم که چندی است گفتوگو در سرزمین بسیار عزیز و گرانقدرتر از جانمان آغاز گردیده است. از گفتوگو ناامید نشده ام چرا که راه دیگری ، جز خون و خونریزی و سو استفاده بیگانگان از شکافهای اجتماعیمان در پیش روی نداریم. از گفتوگو ناامید نخواهم شد چرا که تفکر شکلی از گفتوگو و حاصل گفتوگوست و بدون تفکر در برهوت جهان کنونی چگونه راه خود را خواهیم یافت؟
گفتم گفتوگو چندی است که آغاز شده است. لیکن این گفتوگو برخلاف انتظار بسیاری از جوانان خشمگین و پراحساس امری نیست که میان ما با حاکمان سیاسی و فرماندهان نظامی و انتظامی باید صورت گیرد (هر چند یقین دارم که در میان خود آنان نیز ولوله ای برپاست و همه میکوشند در حد وسع شان از گیجی و نافهمی شرایط خارج شوند). این گفتوگو امری است که باید میان خود ما، میان فرزندان ما و میان جریانات گوناگون اجتماعی صورت پذیرد و اندک زمانی است که این گفتوگو همچون جریانات آبهای زیرزمینی در بطن حیات اجتماعی آغاز شده است و به برکت وجود نازنینانی چون شما به زودی، بسیار زودتر از انتظارات شما، کاریزی خواهیم داشت که این آبهای زیرزمینی را برای آبیاری نهالهای امید در این سرزمین خشک فوران خواهد داد.
شهادت مرا در مقام یک معلم ساده و به عنوان کسی که به جهت ویژگیهای فردی، فکری و اجتماعیاش در معرض بیشمار دعوت از سراسر کشور است، بپذیرید که چندی است این گفتوگو میان بسیاری از جوانان، دانشجویان، محافل و کانونهای اجتماعی و فرهنگی، محفلهای خصوصی، هیئتها و تکایای عزاداری (که از سنت عزاداری عاشورایی در نقد نظام سیاسی استفاده می کنند)، طلبه ها، حوزههای عملیه، دانشجویان و اساتید دانشگاه امام صادق، اساتید و دانشجویان دانشگاه امام حسین، دانشگاه های حوزوی مفید یا ادیان و مذاهب، برادران اهل سنت، پژوهشکدههای وابسته به سازمانها و نهادهای گوناگون و …. آغاز شده است.
در همان نشست بسیج دانشجویی دانشگاه علامه که در تاریخ 1401/7/18 برگزار گردید، دانشجویان دختر بدون حجاب در مجلس حضور یافتند و در مقابل روحانی مسئول نهاد رهبری دانشکده به ارائه سخنرانی پرداختند و ایشان سراپا گوش بودند تا ندای نسل جوان را بشنوند. در این نشست وقتی جوان نازنینی به نام امیرحسین در پشت تریبون قرار گرفت و از بیافقی جوانان در این کشور سخن گفت و سپس افزود که وی نه جزو پوزیسیون است نه اپوزیسیون، نه طرفدار حاکمیت است و نه مخالف حاکمیت، و با بغض از اندوهش به دلیل وقوع خون و خونریزی در کشور سخن گفت، همه، اعم از معترضین و بچههای بسیج با کف زدن های ممتد تشویقش کردند. وقتی خانم بهزاد پور، با سر برهنه در پشت تریبون قرار گرفت و با بغض از سرکوفتها و سرخوردگیهایش در مقام یک دختر، در کشور خودش سخن گفت، همه، اعم از دختران بیحجاب و دختران چادری، پسران معترضین و بچههای بسیج جملگی تحت تأثیر قرار گرفته وی را تشویق کردند. وقتی مسئول انجمن دانشجویی بسیج گزارش داد که در بیانیهشان حجاب اجباری و گشت ارشاد را محکوم کرده و در این هفتههای اخیر در کنار نیروهای حراست دانشگاه کوشیدهاند تا از ورود نیروهای امنیتی در صیانت از معترضین ممانعت کنند، مورد تشویق همه، اعم از بچههای بسیج و نیز معترضین حاضر در جلسه قرار گرفت. تنها کسانی که با منطق تفکر و منطق تاریخ آشنایند در این گونه موارد می توانند نشانه هایی از یک رویداد تازه، یعنی «تولد ایران جدید» ببینند. اما رسانه های وابسته ای چون ایران اینترنشنال و من و تو کوشیدند تا این پیروزی ها را به منزله یک شکست بنمایانند. باید اعتراف کنم، روز 18 مهرماه سال 1401 یکی از زیباترین و پرشورترین روزهای تمام عمرم بوده است. من با چشمان خود دیدم که فرزندانم، فرزندانی که چند دهه است به بهانه های گوناگون در مقابل هم قرار گرفته بودند، بالاخره آموختند با یکدیگر، علی رغم وجود اختلاف نظرها، با مهر و ادب با هم سخن بگویند و نمونه ای از این مهر و همدلی را نشان دهند.
امروز اگر احمقی در مقام وزیر، از بردن دانشآموزان دختر به مراکز بازپروری سخن میگوید یا آن احمق دیگری که از خوارج و قبیله هوازنهاست، از تفکیک جنسیتی اسنپ سخن میگوید، نه فقط ما، معترضین، بلکه دوستان پیشینشان نیز تو دهنشان میزنند و حتی برخی از پیگیری حقوقی و امنیتی آنان سخن میگویند که چرا در این شرایط حساس تاریخی، که جامعه و کشور از هر طرف با خطر روبهروست، این جاهلان احمق یا خائنان به انقلاب و کشور، بنزین بر روی آتش میریزند!
لذا باید بگویم، برخلاف احساس شما، من یقین داریم منطق گفتوگو پیروز میدان بوده است، اما آنان که منافع خودشان را در شکاف در میان این «ملت» می بییند نمیخواهند در این سرزمین، منطق گفتوگو حاکم شده، خواهان استمرار خون و خونریزی هستند. به همین دلیل است که رسانههای وابستهای چون ایران اینترنشنال و من و تو میکوشند تا این پیروزی را به منزله یک شکست بنمایانند.
بنابراین از عزیزان فکور و دردمندی چون شما میخواهم که کماکان در جبهه دفاع از گفتوگو و وفاق ملی دست از کوشش برندارند. بی تردید، این مسیر دشوارتر و طولانیتر، لیکن ماندگارتر و اثرگذارتر است.
بیژن عبدالکریمی
1401/7/21
منبع کانال تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی