آنگاه که جهل کور بر عقل روشنگر حاکمیت پیدا کند و دشمنی بر دوستی، و کینه و انتقام بر بخشش، و جدایی طلبی بر همزیستی و حسد بر مهر، ترورانسان جایگزین تکریم او میشود و آدمی دست به کشتن دیگری برمیدارد چنان که کودک و جوان و زن و مرد بر او تفاوت نمیکند و هر روز در جایی از این کره خاکی خونهایی را به ناحق برزمین میریزد.
آری به قول مشیریِ شاعر، گفتوگو از مرگ انسانيت است وقتی که در روشنایی صبح جانهای بیگناه را با شلیک گلولههای آهنی از جسمها بیرون میکشند و پیکرهای بیجان بر خاک میافتد، خاک گرم وطن … همدردیم با خانوادههایی که عزیز از دست دادند، که همه ما از دست دادیم، پاره های وطن را در اهواز ِخوزستان.
ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود
خون دل ها خورده ایم ، خون دل ها خورده ایم
ما برای آنکه ایران خانه خوبان شود
رنج دوران برده ایم ، رنج دوران برده ایم …
دریغ است که این خانه خوبان ویران شود، خانهای که همدلی و همزیستی و دوستی مردمانش با لهجهها، گویشها، آداب و مذهب گوناگون در تاریخ زبانزد بوده است.
و ما فرزندان این وطن به احترام همه خوبیهایی که در او جمع است، نخواهیم گذاشت تا دشمنی و جهل و عقده بر پیکر یکپارچه ما زخم زند و میان ما جدایی و فراق افتد که ایران زمین خانه همه فرزندانش است.
کانون گفتوگو از همه دوستداران گفتوگو و تفاهم و همزیستی میخواهد که دست در دست يكديگر نهاده و ريشه خشونت را با گفت وگو و دوستی و محبت بخشکانيم و بیش از پیش، پشت به پشت هم از شرف و انسانیت و صلح دفاع کنیم.