محمد آسیابانی – حدود یک ماه بود که تهرانیها تابلوها و بیلبوردهای متعددی را در سطح شهر میدیدند که آنها را به «گفتوگو» دعوت میکرد. موضوعی که حلقه گمشده فرهنگی در جامعه و خانواده امروز ماست.
ایده اصلی این تابلوها نتیجه فکر و برنامه دکتر رسول رسولی پور و همکارانش در کارگروه اخلاق شهروندی شهر تهران است. دکتر رسولیپور عضو هیات علمی گروه فلسفه و رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه خوارزمی، مشاور شهردار تهران و رئیس کارگروه اخلاق شهروندی است. موضوع «گفتوگو» یکی از دغدغهها و ماموریتهای اوست. او در سال گذشته در کانون گفتوگو سلسله درسگفتارهایی با موضوع دیدگاههای مارتین بوبر در کتاب Between Man & Man برگزار کرد و در یک دوره آموزشی فشرده به بررسی «مفهوم دیالوگ در اندیشه و عمل امام موسی صدر» پرداخت. جلسات پیادهروی عصرانه گفتوگو نیز با تلاش او از بهار امسال در بوستان گفتوگوی تهران راهاندازی شده و ادامه دارد. به بهانه حضور این تابلوها و مطرح شدن مفهوم «گفتوگو» در شهر که موافقان و مخالفان متعددی هم داشته است، با دکتر رسولیپور به گفتوگو نشستیم که متن آن را در ادامه میخوانید.
شهر تهران برای نخستین بار است که با تابلوها و بیلبوردهایی شهروندانش را به گفتوگو دعوت میکند. توجه به گفتوگو نیز میتواند یکی از مولفههای مهم در مقوله «اخلاق شهروندی» باشد. پیش از پرداختن به موضوع تابلوهای گفتوگویی، بفرمایید که با پذیرش سمت مشاوره شهردار وقت تهران برای نهادینه شدن فرهنگ گفتوگو در تهران چه برنامههایی را در پیش گرفتید؟
من از سال گذشته به دعوت دکتر محمدعلی نجفی، سمت مشاوره شهرداری تهران و کار بر روی پروژه اخلاق شهروندی را پذیرفتم. با ایدههای دکتر نجفی و هم با تجربه و دانش شخصی به این نتیجه رسیدم که تهران در سه محور نیازمند اصلاح و بهبود است؛ نخست در حوزهای که من اسم آن را «اخلاق شهر» گذاشتم. معضلات ترافیک، آلودگی صوتی، پسماندها و… همه در این حوزه جای میگیرند.
جلساتی برای پیگیری موضوع اخلاق شهر با کارشناسان و صاحب نظران از جمله دکتر مهدی حجت معاون شهرسازی و معماری شهرداری تهران برگزار کردیم و به این نتیجه رسیدیم که باید روی زیبایی شهر، راحتی و رفاه مردم در عبور و مرور، تعیین مکانهایی برای تفریح و تفرّج در سطح شهر و… کار شود. پیشنهادهایی هم مانند پخش موسیقی روحبخش در برخی نقاط برای تلطیف فضا یا تعیین کنجهایی در ایستگاههای مترو برای نوازندگان خیابانی و… ارائه شد. در نهایت ما حوزه اخلاق شهری را در همه مکانها حتی پلههای برقی و ایستگاهها تعریف کردیم.
محور دوم «اخلاق سازمان شهرداری» تهران بود. تغییر و تحول شهری در وهله اول به سازمان متولی امور شهری برمیگردد. به همین دلیل هم دورههای آموزشی و کارگاههایی برای سازمان شهرداری با محوریت اخلاق حرفهای، ارتباط شهروندان و اخلاق با گفتوگو و هماهنگی با دکتر شیخ، معاونت محترم توسعه منابع انسانی در نظر گرفتیم. در نهایت محور سوم «اخلاق شهروندان» بود که قاعدتا باید پس از اصلاحات در دو محور دیگر بهدست میآمد، هرچند که این سه محور به شدت در هم تنیده هستند. به عبارتی این سه محور سه ضلع مثلثی هستند که به هم مرتبطند و اتفاق باید در هر سه حوزه رخ دهد.
شهردار وقت تهران علاقه داشت که پروژه «اخلاق شهروندی» نماد و برند فعالیت چهارسالهاش شود، چرا که شهرداری به دلیل مشکلات حجیم مالی و برخی تنگناهای دیگر نمیتوانست همچون گذشته پل، تونل و… بسازد. در پروپوزال پروژه، تعیین شده بود که در مدتِ چهار سال شهرداری دکتر نجفی، هر سال به یک عنوان نامگذاری شده و آن نام تبدیل به شعار سال شود؛ و متناسب با شعارها مناطقی به عنوان پایلوت انتخاب و برنامههایی برای اجرایی شدن آن برگزار شود. شعارها به این ترتیب تعیین شدند: در سال نخست «تهران، شهر گفتوگو»، در سال دوم «تهران، شهر مشارکت»، سال سوم «تهران، شهر مراقبت» و سال چهارم «تهران، شهر امنیت (آسایش)».
برای اجرایی شدن این شعارها، به طور مثال شعار «تهران شهر گفتوگو» چه روندی را درنظر داشتید؟
در سال «تهران، شهر گفتوگو» ابتدا باید ارتباط بین شهروندان و درک وجودی از زیست شهری مثلا تعامل با آپارتمان، اتوبان، اتوبوس، تاکسی، و… بوجود میآمد. ما از این وسایل و امکانات صرفا به عنوان یک ابژه خارجی استفاده میکنیم. هدف من این بود که از تکنیکهای دیالوگ برای ایجاد یک تجربه زیسته با این فضاها و وسایل، و ارتباط با آنها بهره ببرم. برای رسیدن به این منظور قرار بود کلیپهایی آموزشی تهیه و تدوین شود. حتی دکتر نجفی قصد داشت شرایطی را فراهم کند تا چند فیلمساز معروف سینمای ایران تعدادی فیلم درباره تجربه زیست شهری در تهران بسازند. قاعدتا کسی که سوار تاکسی میشود، اگر حس کند که بخشی از هستی شهر است، در جای درست مینشیند و درست صحبت میکند، چرا که حضور در تاکسی را به عنوان پارهای از زندگی خودش میبیند.
خبرهایی نیز مبنی بر تهیه منشور اخلاق شهروندی منتشر شد. چگونه به لزوم تهیه و تدوین این منشور رسیدید؟
در نشست هایمان در کارگروه و با مسئولان سازمان شهرداری تهران، تصمیم گرفته شد تا حوزه اخلاق شهروندی را در دو محور مستقل پیگیری کنیم: نخست اینکه منشور اخلاق شهروندی و تهیه سندی در این باره در اولولیت قرار گیرد. خوب، منشور حقوق شهروندی پیش از این و در طول سه سال توسط تیم نهاد ریاست جمهوری و به سرپرستی خانم شهیندخت مولاوردی تنظیم و رونمایی شده بود. و حالا زمان آن بود که تکالیف و اخلاق شهروندی نیز تهیه شود. هر حقی باید متضمن تکلیفی متقابل یا “هم بسته” باشد. مهاتما گاندی در رساله هند سوارج می گوید: “مضحک است که همه در پی حق ها هستند و پیوسته بر آن ها تاکید می کنند … و هیچ کس به تکلیف فکر نمی کند.” (1909Hind Swaraj or Indian Home Rule ) به باور گاندی، فقط یک حق وجود دارد و آن ایفای تکلیف است. باید به حق هم به منزله تکلیف نگاه کرد. اخلاق شهروندی آشنایی با مجموعه ای از تکالیف شهروندی است، و نباید با علم اخلاق مصطلح اشتباه شود. شهروندی یک اصطلاح مدرن است که مناسباتش بیشتر با علم سیاست است. در اخلاق شهروندی، ما با چگونگی و تکالیف زیست شهری آشنا می شویم. شهروندی، با شهرنشینی صرف حاصل نمی شود اخلاق شهروندی، عبارتست از سازگاری فعالانه و مسئولانه در رابطه متقابل انسان با دیگر شهروندان و محیط شهری. کاربست اخلاق در زیست شهری، در نماد سازی انظباط خود-انگیخته، آزادی، و بارورسازی احساسات و ذوق و وجدان اجتماعی است.
ما در طرح تنظیم منشور اخلاق شهروندی، با تشکیل گروهی از پژوهشگران علوم اجتماعی، روانشناسی، فلسفه و الهیات در نظر داریم تا به تعریف دقیقی از «شهروند خوب» برسیم یعنی چه رفتارهایی در خیابان و سطح شهر باعث میشود که ما از برخی به عنوان شهروند خوب یاد کنیم. در نظر است که با استفاده از تعاریفی که این تیم به آن خواهد رسید در برخی مناطق شهر کارگاههای با موضوع «شهروند خوب» به عنوان پایلوت در مناطقی از تهران بگذاریم تا مردم در آن شرکت کنند و برای آنها کارتهای شهروند خوب صادر شود. کارتهایی که امتیازاتی برای آن شخص به همراه دارند تا شهروندان دیگر هم به گرفتن آن تشویق شوند.
این پروژه و ایدهای که مطرح میکند، بسیار جذاب است، اما اجرایی شدن آن کار و حوصله زیادی میطلبد و ما در این فاصله شاهد استعفای شهردار تهران بودیم. تغییر شهردار تهران چه مشکلاتی را در راه اجرایی شدن این پروژه به وجود آورد؟
من برای تدوین هرچه بهتر و قویتر طرح نزدیک به یکصد ساعت با شخصیتهای مختلف سیاسی، فرهنگی و مردم عادی صحبت کردم. برای من این کار هیجانانگیز بود و با علاقه و نه رفع تکلیف آن را دنبال میکردم، اما با رفتن دکتر نجفی از شهرداری تهران انگیزههای من تضعیف شد. چرا که انجام این کار را شهردار تهران از من خواست و من هم برای اجرایی شدن آن با دل و جان تلاش کردم، اما اکنون وضعیت در هالهای از ابهام است. بسیاری از برنامهها و پروژههای مشترکی را که قرار بود با پژوهشگران شهری انجام دهیم، بلاتکلیف مانده است.
در حین انجام کارهای نظری، برنامههای عملی کوچکی را نیز پیگیری کردم. به عنوان مثال در تهران بوستان گفتوگو به عنوان یک ظرفیت اسمی شناخته شده وجود دارد. با همفکری خواهر خوبم خانم پروین داعیپور از اعضای محترم هیات مدیره کانون گفتوگوی موسسه امام موسی صدر به این نتیجه رسیدیم که باید از این ظرفیت نهایت بهره را برد. قرار شد در این بوستان برنامهای متناسب با فضای پارک انجام دهیم. در این برنامه ابتدا برای شُکر فضای دلانگیز پارک مقداری پیاده روی میکردیم و بعد در ساختمان نگارستان شهر که در داخل این پارک است جمع میشدیم. خانم داعی پور در آغاز یکسری از تکنیکها را آموزش میداد و ما با حس خوبی که از پیادهروی و شناخت آن تکنیکها پیدا میکردیم به گفتوگو در موضوعات مختلف از جمله اخلاق شهروندی مینشستیم.
این تجربه موفق بود و قرار بود پس از آسیبشناسیاش آن را به عنوان یک مدل توسط روابط عمومی شهرداری به پارکهای و فضاهای دیگر شهر تهران تسری دهیم. در این راه دوست خوبم امین عارفنیا، مدیر سابق روایط عمومی شهرداری تهران بسیار همدل و همراه ما بود، اما متاسفانه مدتی پس از رفتن دکتر نجفی، ایشان نیز از شهرداری رفت و طرحی که نیازمند حمایت این بخش از شهرداری بود، ناکام ماند. همچنین قرار بود از 23 تیر که در تقویم ما، روز گفتوگو و تعامل سازنده با جهان نام گرفته است، نمایشگاهی با موضوع گفتوگو و با همت پروین داعیپور و همکارانش در کانون گفتوگو افتتاح شود. قرار بود این نمایشگاه هفت روز به طول بیانجامد و در روزهای برگزاری آن در سطح شهر نیز برنامههایی برای مطرح کردن «گفتوگو» طراحی شده بود که متاسفانه، با تغییرات صورت گرفته در حوزه روابط عمومی شهرداری، این نیز به نتیجه نرسید.
پس تابلوها و بیلبوردهای گفتوگویی که در سطح شهر نصب شد، به نوعی مکمل این نمایشگاه هفت روزه برای ترویج مفهوم «گفتوگو» در شهر بودند؟
خانم داعی پور و همکارانش در کانون گفتوگو از اردیبهشت کارهای خود را برای برگزاری آن نمایشگاه آغاز کردند. همزمان با سازمان زیباسازی شهر تهران هم برای تبلیغ گفتوگو در مناسبت تیرماه مذاکره کردیم. آنها در ابتدا استقبال کردند و ما شعارهایی نیز برای این بیلبوردها به آنها ارائه دادیم.
اما پس از چند جلسه گفتوگو با اعضای شورای فرهنگی سازمان زیباسازی شهر تهران به مشکلاتی برخورد کردیم که بیم آن می رفت تا پروژه تبلیغات شهری گفتوگو از اساس منتفی شود. تردیدها و دغدغه هایی مطرح شد از قبیل: همزمانی مناسبت سیاسی برجام با تبلیغات گفتوگو، طرح یک موضوع فرهنگی نسبتا مدرن در زمان دست و پنجه نرم کردن مردم با مشکلات اقتصادی و معیشتی، و همچنین اختلاف نظر در مورد برخی عبارات و شعارها مثل: «گفتوگو یعنی تعلیق قضاوت» و «گفتوگو یعنی به رسمیت شناختن دیگری»، و …
پیگیری موضوع از طریق سیدعلی اسماعیلی فرد، مدیرکل محترم دفتر شهردار تهران و تدبیر بهجا و به موقع دکتر برزین ضرغامی، رئیس سازمان زیباسازی از شکست طرح گفتوگو در سطح شهر در آخرین لحظات جلوگیری کرد.
محتوای بیلبوردهایی که در نهایت اجرا و نصب شد، همان شعارهای تهیه شده شما و تیم همکارتان بود؟
برای اجرایی شدن کار، دکتر ضرغامی از من دعوت کرد تا به دفترشان بروم و شعارهای تابلوها را نهایی کنیم. در آن جلسه من به طرح حداقلی موضوع گفتوگو در سطح شهر رضایت دادم و رئیس محترم سازمان زیباسازی نیز قرار شد با نظر تعدادی از همکاران خود، کمک کنند که کار به سرانجام برسد و در نهایت تابلوها در سطح شهر تهران نصب شد.
البته مدتی پس از آغاز این اتفاق، معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران نیز پروژهای با محوریت گفتوگو و البته در بحث سلامت را آغاز کرد و ما پس از دیدن تابلوها در سطح شهر و تغییر شعارهای اولیه به شک افتادیم که این حاصل کار ماست یا حاصل کار معاونت اجتماعی؟ رنگهایی هم که در تابلوها استفاده کردند فانتزی و نامتناسب با موضوع گفتوگو است. نخستین باری که تابلوها را دیدم، حس کردم که انگار مناسبتی مخصوص کودک و نوجوان در پیش است، چرا که فونت و البته زمینه تابلوها شبیه به کارتون است.
بازخورد تابلوها را مثبت ارزیابی میکنم، چرا که برای اولین بار در چنین سطح و پوششی، آن هم از طرف شهرداری تهران، گفتوگو بهعنوان یک مساله و موضوع مهم فرهنگی که بشدت فقدان یا کمبود آن بهویژه در بین گروههای سیاسی و نهادهای مرجع احساس میشود، مطرح و توجه شده است. هرچند که بازخوردهای منفیای هم به گوشم رسیده و حتی برخی سناریوهای بیاساسی در انگیزه تولید و انتشار سوالات گفتوگویی در سطح شهر خلق کردهاند.
امیدوارم جامعه شهری ما هرچه بیشتر به ضرورت و فوریت گفتوگو توجه یافته و با مهارتهای گفتوگو و ارتباط با دیگری آشنا شوند و از این طریق مشکلات مشترک در زیست شهری را رفع کنند.