امروزه روز بیش از هر زمان بر چگونگی نقش گفتوگوی امام حسن با هستی نیاز داریم: گفتوگوی مدبرانه و صبورانه، گفتوگوی پرسشگرانه و متواضعانه، گفتوگوی آگاهانه و دوستانه و گفتوگوی پرسش محور و صادقانه.
روز تولد امام دوم، حضرت امام حسن مجتبی است. ضمن تبریک به همراهان و سلام به وجود مقدس آن حضرت مطلب کوتاهی درباره نقش وجودی چهارده معصوم که سالها پیش یادداشت کردهام عرضه میدارم. امید است که قابل فهم باشد و بهدست صاحب نظران تکمیل شود.
قران کتاب هستی است و ما به خواندن قرآن دعوت شدهایم. اقرا باسم ربک الذی خلق. وجود و نقش چهارده معصوم و سیر حضور آنان در هستی نشاندهنده راه و رسم گفتوگو با هستی است و این سیر تا مرحله تکامل و قرار گرفتن انسان در مدار نظام هستی ادامه دارد.
در ادبیات فارسی نیز مطالب زیادی در مورد نقش هستی شناسانه موجودات برای معرفت انسان به چشم میخورد.
برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتری است معرفت کردگار
از این رو پر واضح است که دیگر عناصر هستی نیز بهنوعی با انسان سخن میگویند و از همه گویاتر وجود پربرکت چهارده معصوم است که بیشتر از موجودات دیگر طبیعت با انسان در گفتوگو هستند. روند وجودی چهارده معصوم بیانگر مراحل مختلف گفتوگو و تعامل انسان با هستی است. تعامل و گفتوگویی که گفتوگو کننده را در مسیر هستی قرار میدهد و به کمال میرساند.
وجود هرچیز و هر فعالیت و حرکتی که دور و برمان اتفاق میافتد، نشان از هستی دارد. برای مثال اگر به طور جمعی در صدد انجام کاری برمیآییم و بخواهیم این کار را در گفتوگو با اطرافمان و با دیگران که جزئی از هستی هستند، انجام دهیم میتوانیم نقش چهارده معصوم در این روند را به عنوان راه کار گفتوگو با هستی در نظر بگیریم. به این معنا که نقش هرکدام از ائمه نشاندهنده مرحلهای از راه و روش گفتوگو با هستی است.
حرکت را با توجه نقش حضرت زهرا، که سمبل مادرگونگی و نگهداری و حمل یک ایده نوست، آغاز میکنیم و همانطور که نوزاد دور از چشم رشد میکند یا ایده در حالت کمون بالیده میشود گفتوگوی ما هم نمود چندانی ندارد.از این طریق ایده مورد نظر مورد تامل و گفتوگو قرار میگیرد. پس از این تاملات گروهی و گفتوگوهای در سایه، ایده به مرحله بروز و برانگیختگی یعنی پیامبر گونگی میرسد و ابراز میشود. آنچه به بروز رسیده توسط جمعی بررسی و سبک سنگین میشود و مورد بررسی قرار میگیرد. موافقتها و مخالفتهای نظری ابراز میشود و مورد گفتوگو قرار میگیرد و سپس به مرحله عمل و و تجربه وجودی حضرت علی میرسد. با گفتوگو و تعامل بارور و به اجرا در میآید.
من مدینه علم هستم و علی درب ورود به آن است. در این مرحله دردها و پیروزیها هر دو بهبار مینشینند، اما به سبب نو بودن روش، مخالفتها بیش از همراهیها است و علی خانه نشین میشود. نوبت به امام حسن مجتبی میرسد در آن زمان شرایط دیگری حاکم است و گفتوگو با دور و بر ایجاب میکند که در برار سختیها و مخالفتها سکوت و بردباری و درون نگری بکار برده شود تا فکر خوب پرورش یابد و سره از ناسره باز شناخته شود.
سپس نقش آفرینی امام حسین لازم میشود که برای رسیدن به وضعیت مناسب تعامل با هستی آداب و رسوم را پشت سر میگذارد و به هنگام حج به سوی کوفه میرود. با یک یک مردم گفتوگو و روشنگری میکند و وقتی گفتار و بیان امام حسین فهمیده نمیشود، مجبور است روش دیگری انتخاب کند و با خانواده به راه بیفتد تا آنچه را که با بیان نمیتواند بگوید با عمل نشان دهد.
مرحله امام چهارم التیام دردها و مرهم زخمها و جراحات و آماده شدن برای گفتوگوهای اساسی بعدی یعنی تحقیق و پژوهش است. امام پنجم در تعامل با مردم به گفتوگوهای موشکافانه برای تکمیل راه میپردازد. مرحله بعد عرضه و تدریس آن چیزی است که با تحقیق و همچنین بهکارگیری و تعامل مناسب با محیط بهدست آمده است. علوم در این دوره رونق بسیار مییابد و از همین روست که نقش امام هشتم سمبل عرضه نظام تدوین شده و سلطان ملک است.
در مراحل بعد گفتوگوها حول پیاده سازی دستاوردها و کمک و همیاری است و راهنما و هادی بودن در مرکز توجه قرار میگیرد. با آخرین امام ایدههای بررسی شده در گفتوگو درونی میشود و گفتوگوی با هستی به مرحله اتصال میرسد و با هستی در هم میآمیزد و در صورت نیاز سیر گفتوگو با هستی از ابتدا آغاز میشود.