پتانسیل‌های گفت‌وگوی فرهنگی در جامعه آلمان

استفاده از تجربه کشورها و فرهنگ‌های دیگر برای شناخت روش‌های دیگران در زمینه گفت‌وگو موثر و ضروری است. این آشنایی به شناخت نقاط قوت و ضعف برای پیشبرد فرهنگ گفت‌وگو در جامعه ما کمک می‌کند. برای آشنایی و بازخوانی تجربه گفت‌وگو از کشور آلمان آغاز می‌کنیم و در ادامه به سراغ جوامع دیگر خواهیم رفت. فاطمه کمالی چیرانی*، دانشجوی دکترای علوم اجتماعی در دانشگاه آگسبورگ آلمان در مطلبی اختصاصی به گفت‌وگوی فرهنگی در جامعه کنونی آلمان پرداخته است، که بخش اول آن را در ادامه می‌خوانید.

 

گفت‌وگوی فرهنگی مانند هر فرایند فرهنگی نیاز به بستر، پیش‌زمینه و زیرساخت در یک جامعه دارد. تنها به صرف داشتن ایده گفت‌وگو و یا برجسته کردن گفتمانِ گفت‌وگو در سخنرانی‌های سیاسی و گروه‌های پیشروی جامعه، نمی‌توان گفت‌وگو را در جامعه بسط داد و نهادینه کرد. می‌توان گفت که یکی از جالب‌ترین نمونه‌های بسط فرایند گفت‌وگوی فرهنگی (چه به لحاظ داخلی و چه به لحاظ بین المللی) در جامعه آلمان اتفاق افتاده است. پذیرش مهاجر از کشورهای متنوع برای نیروی کار و همگام شدن و فهم پدیده جهانی شدن از یک سو و شکل‌گیری و حمایت از مراکز غیردولتی و شبهه غیردولتیِ فرهنگی (Mittlerorganisation) بعد از جنگ جهانی دوم از یک سوی دیگر، زمینه رشد گفت‌وگوی فرهنگی در جامعه آلمان را فراهم آورده‌اند.

جامعه آلمان در بخش سیاست گذاری‌های فرهنگی داخلی فضایی مناسب (و البته همچنان نه چندان کافی و تمام عیار) برای تنوع فرهنگی فراهم ساخته است. با دقیق شدن در چندین مثال می‌توان وجوهی از این فضای مناسب را دید.

مثال اول امکانات آموزشی و تحصیلی برای نسل دوم و سوم مهاجران، که بخش قابل توجه آنها مسلمان هستند، فراهم آورده است. در مدارس آلمان دانش آموزان حق دارند انتخاب کنند که در چه حوزه دینی (و حتی هیچ دینی) اطلاعات کسب کنند. همچنین تمام تلاش و نیروی دانش‌آموزان به سمت یادگیری ریاضی، فیزیک و شیمی متمرکز نیست. دانش‌آموزان باید در رشته‌های مختلف ورزشی مانند شنا نمره قابل قبول داشته باشند، حداقل با یک موسیقی آشنا شوند. این نوع آموزش متنوع بدون شکل درب‌های زیادی را به سوی تصور فرهنگی نوجوانان از جهان امروز فراهم می‌کند.

مثال دوم حمایت از آزادی دینی در آلمان است. مسلمانان اجازه احداث مراکز اسلامی و مساجد را دارند. همچنین یهودیان (که البته تعدادشان نسبت به مسلمانان آلمان کمتر است) اجازه دارند در کنیسه خود عبادت کنند. همچنین در چند سال گذشته تعداد گروه‌های مذهبی از مکاتب مختلف مسیحیت که به طور جداگانه در کلیساهای مخصوص خود عبادت می‌کنند رو به افزایش است.

مثال سوم تاسیس کنفرانس اسلام آلمانی ( Deutsche Islamkonferenz) است. این کنفرانس از سال 2006 به ابتکار وزارت کشور آلمان و به منظور ادغام فرهنگی جامعه مسلمان در جامعه آلمانی و همچنین ایجاد گفت‌وگو میان جامعه مهاجر و دولتمردان و بخش‌های رسمی آلمان تاسیس شده است. کنفرانس در واقع مجموعه فعالیت‌های مختلفی را از جمله برگزاری نشست سالانه میان نمایندگانِ تشکل‌ها و گروه‌های مسلمانان و نمایندگان بخش‌های دولتی آلمان، ایجاد کارگروه فرهنگی برای حمایت از برنامه فرهنگی مدارس و تحقیق در زمینه های مختلف مربوط به جوانان و زنان را در بر می‌گیرد.

مثال چهارم درخشش چهره‌های فرهنگی آلمان از میان جمعیت مهاجر و بین‌الملی است. در دوره کنونی فرهنگ آلمان تنها به واسطه چهره‌های فرهنگی مانند، یوهانس ولفگانگ گوته، شاعر و میکائیل شوماخر، قهرمان پیشکسوت مسابقات ماشین سواری، که از نژاد اروپایی و سفید بودند، به دنیا معرفی نمی‌شود. چهره‌های مطرح تیم ملی فوتبال آلمان، که در سال 2014 قهرمان جهان شد، تنها آلمانی‌های اصیل نبودند. جرمو بوآتنگ (Jérôme Agyenim Boateng)، که از پدری اهل  کشور غنا و مادری اهل آلمان متولد شده و مسعود اوزیل (Mesut Özil) که آلمانیِ ترک تبار است، از بهترین بازیکنان تیم ملی فوتبال آلمان در آن دور از مسابقات بودند. در دنیای روشنفکری نیز نام نوید کرمانیِ ایرانی تبار، قابل توجه است. او در سال 2017 از شانس‌های مهم برای کاندید شدن ریاست جمهوری آلمان بود. در دنیای فیلم نیز می‌توان به فاتح آخین (Fatih Akin) اشاره کرد که اکنون از برجسته‌ترین فیلم‌سازان آلمان در عرصه بین‌المللی است.

مثال پنجم تنوع غذایی در آلمان است، که از نمونه های روشنِ گشاده بودن مردم آلمان به روی فرهنگ‌های دیگر است. در بسیاری از خیابان‌ها و محله‌های خلوت و شلوغ آلمان می‌توان به رستوران‌ها و یا غذا فروشی‌های ساده ایتالیایی، ترک و عربی برخورد. مثال ششم تنوع فرهنگی در بخش سیاست است. به طور مثال تعدادی از نمایندگان مجلس فدرال و دولت‌های ایالتی در آلمان دو ملیتی هستند. در این میان می‌توان به امید نوری‌پور نماینده حزب سبزهای آلمان و نماینده مجلس فدرال اشاره کرد. سخنگوی رئیس جمهور سابق آلمان، یوآخیم گواک (Joachim Gauck) نیز یک خانم ایرانی تبار به نام فردوس فرودستان بود.

در بخش سیاست‌گذاری فرهنگی خارجی نیز آلمان پیشرفت‌های قابل توجهی در ایجاد بستر و پیش زمینه مستحکم، خصوصا بعد از جنگ جهانی دوم، داشته است. به این دلیل که در طول دوره حکومت نازی بسیاری از ابزارهای فرهنگی مانند فیلم، عکس، آموزش‌های فرهنگی و موسیقی در جهت گسترش ایده نژادپرستانه و برتری‌جویانه آلمانی به کار گرفته شد، بعد از جنگ جهانی دوم، روشنفکران و افراد برجسته سیاسی ساز و کاری فراهم کردند که در آن فعالیت‌های فرهنگی از استقلال و آزادی عمل بیشتر در آینده برخوردار شوند و بتوانند بدون (یا با محدودیتِ) دخالت دولت به کار خود ادامه دهند. در این ساز و کار جدید، به طور مثال موسسه آموزش زبان آلمانی نام خودرا به موسسه گوته تغییر داد. طی تلاش‌های مداوم مدیران جدید این موسسه، توافق‌نامه‌ای تنظیم شد تا در آن روابط و تعاملات وزارت امور خارجه آلمان با موسسه گوته به شکل نظام‌مند و مشخص تبیین شود و خواست دولت در برنامه‌ریزی از حد مشخصی فراتر نرود. بر اساس این توافق‌نامه وزارت امور خارجه یا به طور کلی دولت آلمان موظف است بودجه‌ای برای گوته در نظر بگیرد (که بزرگترین بخش از بودجه سالانه این موسسه است) اما تنها در موارد مشخصی می‌تواند پیشنهاد دهد و اعمال نظر کند.

تنظیم روابط میان موسسه گوته و دولت فدرال آلمان تنها نمونه‌ای از استقلالی است که بسیاری از موسسات غیردولتی و شبهه دولتی فرهنگی آلمان از سال 1949 ذره ذره کسب کرده‌اند. موسسه‌هایی مانند ایفا (ifa)، دآآد (DAAD)، مطالعات باستان‌شناسی آلمان (DAI) و بنیاد الکساندر فون هومبولت از جمله موسسات فرهنگی هستند که فعالیت‌های فرهنگی و آموزشی قابل توجهی را در جهت تبادل اندیشه و گفت‌وگو در سطح بین‌المللی به وجود آورده‌اند. این موسسات بیش از نیم قرن تجربه در حوزه کار فرهنگی با کشورهای مختلف جهان و همچنین با ایران دارند. این موسسات فعالیت‌های فرهنگی متنوعی را، از تبادلات علمی گرفته تا برگزاری نمایشگاه‌های هنری و موسیقی، بین شرکت کننده‌ها آلمانی و ایرانی برنامه‌ریزی و حمایت کرده‌اند.

آشنایی با فعالیت‌های فرهنگی و گفت‌وگوهای بین فرهنگی ایران و آلمان می‌تواند از این منظر جالب باشد که ایده‌هایی را برای تداوم ارتباط فرهنگی بین دو کشور فراهم می‌کند. لذا گفتار حاضر به عنوان مقدمه‌ای است بر نگارش و انتشار مجموعه یادداشت‌هایی در هفته‌های آینده که به موضوع کار موسسات فرهنگی آلمانی ــ که در بالا به آنها اشاره شد ــ اختصاص دارد.

…………………..

* برای ارتباط با نویسنده این یادداشت نشانی fatemehkamalichirani@yahoo.com در دسترس است.

آلمانتجربه گفت و گوییگفت و گو در جامعه
Comments (۰)
Add Comment